ازدواج ساده اما الهی | روایت عاشقانهای از ازدواج شهید اکبر منصوری
شهادت امام جواد و آگاهی شهیدانه | روایت مادر شهید خیراله رمضانی
آزادی خرمشهر | روایت دستاول از عملیات بیتالمقدس به قلم شهید ابراهیم اصغری
شهید قندعلی گنجخانلو | مردی که جبهه را بر همه چیز مقدم دانست
طبس، نماد شکست استکبار و پیروزی ایمان
چیزی که در راه خدا بدی، برکتش ده برابر برمیگرده
مادرجان من شهید نشدم
این عید خوش بگذرد
جا مانده های بدر
چو اسیر توست اکنون؛ به اسیر کن مدارا
خیبر ، نقطه صفر مرزی
نبرد در مجنون
این راه امام حسین است
ناصر گفت بچه ها غوغا کردند
دل تنگی های راحله و قیاس
ازدواج امام علی و حضرت زهرا، الگویی بینظیر برای زندگی مشترک در سالروز ازدواج آسمانی امیرالمؤمنین علی (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س)، نگاهی داریم به خاطرهای ناب از ازدواج عاشقانه سردار شهید اکبر منصوری که الهامگرفته از همان سبک زندگی ساده، معنوی و هدفمند بود. ازدواج امام علی و حضرت زهرا، الگویی بیبدیل از […]
خاطره شهید عباس قربانی مادر عباس، صحبتش را با لبخند شروع کرد؛ عباس که چند ماهه بود در آغوش دختر عمویش بود، در راه او را انداخت زمین، عباس بیهوش شد و چند روزی مریض شد و پزشکان گفتند اگر تا عصر به هوش آمد که هیچ، اگر نه زنده نمیماند. زمان انقلاب، یک روز […]
من از ناصر ۴ سال کوچکتر هستم. زمان انقلاب چون با خانمها زیاد کار نداشتند، من خبرچین آنها شده بودم. ناصر و پدرم در زیرزمین خانه، اعلامیههای امام را کپی میگرفتند و من سرکوچه میایستادم تا اگر مأموران آمدند خبرشان کنم. یکبار جلوی مسجد قاسمیه مردم شلوغ کرده بودند و شعار ضدشاهی میدادند، مأموران ساواکی […]
محمدصادق هم عاشق شهادت بود و جهاد بود. لحظهای آرام و قرار نداشت. مثل کبوتری سفید که سعی دارد در آسمان آبی حریت پرواز کند. در عملیات فتح المبین و بیت المقدس شرکت کرد و در همین عملیات نیز به سوی خدا پرکشید. در دوره راهنمایی که زیر نظر آیت الله موسوی اردبیلی درس میخواند، […]
این خواب را من چندین بار دیدم، یکبار که با همسرم به سفر حج مشرف شدیم در خواب خود و همسرم را دیدم که در صحرای بی آب و علفی قرار داریم. روح الله را دیدم که با یک دست کت و شلوار شیک در میانمان ایستاده است؛ تا دیدمش پرسیدم پسر جانم چرا رفتی؟ […]
یک روز همگی نشسته بودیم و میگفتیم عظمت مدتی است که نامه نمینویسد، در حال صحبت بودیم که در زده شد و پستچی نامه آورد، نامهای از طرف عظمت بود. با اشتیاق شروع به خواندن نامه کردیم اما هنوز نامه تمام نشده بود که خبر شهداتش به دستمان رسید. راوی: مادر شهید
نشانه شهادت هفده ساله بود که به جبههها اعزام شد. هرچه گفتیم درستان را تمام کنید بعد بروید، گفت: نه! امام گفته است و باید برویم. یک روز از سپاه آمده بود و لباس فرم تنش بود. اشاره کرد به آرم روی سینهاش گفت: میدانی این آرم نشانه چیست؟ گفتم: نه! گفت: این نشانه شهادت […]
نوزده فروردین، همه برای عملیات کربلای هشت آماده بودیم. ساعت دو بعدازظهر اتوبوسها رسید و با همهی تجهیزاتمان به راه افتادیم. جادهی مستقیمی را به پیش میرفتیم. نمیتوانستم در طول مسیر بخوابم. چشمانم باز بود و از پنجرهی اتوبوس به جاده خیره شده بودم. بچهها زیر لب ذکر میگفتند. سید داود از جا بلند شد […]
گزیده ای از خاطرات شهید سید جلال ناصری به روایت مادر سید جلال در سال ۴۱ در زنجان متولد شد. از دوران بچگی بچه شلوغی بود یک جا آرام و قرار نداشت تا اول دبیرستان درس خواند. با اینکه خیلی شلوغ بود ولی کوچک ترین اذیتی را از او ندیدیم. در مشکلات هم خیلی عاقلانه […]
گزیده ی خاطرات شهید غلامحسن ناصر احمدی به روایت مادر بچه که بود من در خانه مان کار میکردم . همسایه چاهی کنده بود ، غلامحسین با بچه های همسایه خانه انها بازی می کرد، یکدفعه صدایی شنیدم، عمویم که همسایمان بود گفت یا ابوالفضل: سریع رفتم بیرون و از او پرسیدم چی شده؟گفت: هیچی […]
بعثیها خیلی نزدیک شده بودند و بهراحتی تیر مستقیم میزدند. آنها با تمام کینه و انتقام برای بازپسگیری منطقه میآمدند. پیکر چاکچاک شهدا روی زمین بود و این موضوع، رفتن را سختتر میکرد، اما اگر میماندیم، حتماً اسیر میشدیم. مجتبی و سعید کنار حاجایوب ایستاده بودند. با تأخیر آنها مضطرب شدم. کنارشان رفتم. چند نفر […]
خاطرهای از شهید حاج طهماسب نوروزی توسط همسر شهید می خواهم از حاج آقا برایتان بنویسم، از حاج طهماسب البته گوش های از زندگیش را، آن قسمتی که خیلی زیبا بود، شاید نه برای ما بلکه برای خودش و خدایش. آن موقع ها، گوش مان به رادیو بود، تا ببینیم راجع به امام چه می […]
حمید از رزمنده های قدیمی جنگه که در ۸ سال دفاع مقدس در اکثر عملیات ها، به عنوان خط شکن در گردان ولیعصر عجل الله و المهدی زنجان حضور داشته و الن بازنشسته ی اداره ی برق می باشند. ایشان در عملیات خیبر مسئول دسته بوده است. گفتگو با حمید جباری در عملیات خیبر گردان […]
ابراهیم اژدر رستمی از پاسداران قدیم بوده و در اکثر عملیاتها حضور داشته است. در خیبر از فرمانده هان گردان طرح لبیک بود. در مرحله ی دوم عملیات معاون دوم شهید محمد ناصر اشتری شد. ابراهیم در لشگر ۸ نجف فرمانده گردان بوده بوده و از شهید احمد کاظمی خاطرات نابی دارد. گفتگو با ابراهیم […]
شهید خلیل عزت شوکتی در محله حسینیه اعظم در خانوادهی مومن و مذهبی زنجان بدنیا آمد. در موقع دنیا آمدن خلیل، قابله گفته بود که خلیل داخل یه کیسه مانندی بوده است و احتمالا در آینده روحانی میشود! خلیل بچه درسخوانی بود در دوران راهنمایی و دبیرستان فعالیتهای فرهنگی و مذهبی خوبی داشت از همان […]
در عملیات خیبر، حسن باقری به همراه نیروهای گردانش در محاصر دشمن قرار میگیرند.با تنگتر شدن حلقه محاصره، تیرباری را از دست یکی از نیروها گرفته و از پشت خاکریز شروع به تیراندازی میکند. در همین هنگام تیری به گلویش اصابت میکند. با پیشروی نیروهای عراقی، حسن باقری فرمانده گردان ولیعصر (عج) لشکر ۳۱ عاشورا […]
شهید عبدالرحمان شهبازی هنرمند شهیدی بود که با هنرش جوانان بسیاری را به خطوط مقدم جنگ رهنمون ساخت.او چون مبارزی انقلابی و سرباز ولایت هر چه در توان داشت هزینه کرد و خود نیز راهی جبهههای جنگ شد. در واقع ایثار و بخشندگی در مسیر حق را میتوان از نام رحمان جستوجو کرد. نامی که […]
خاطرات بانوی انقلابی خانم فروغ منهی مادر شهیدان خالقی پور از روزهای انقلاب برگرفته از کتاب درگاه این خانه بوسیدنی است به قلم زینب عرفانیان زهرا یک ساله بود که انقلاب شد. انقلابی ها شب و روز نداشتند. ضد انقلاب هم همینطور. هرکس رفتنی بود بارش را بست و از ایران رفت. خیلیها به محمودآقا […]
به گزارش دفاع پرس از آذربایجان شرقی، سردار اصانلو در دو عملیات کربلای ۴ و۵ فرمانده گردان غواصی و خطشکن حضرت ولیعصر (عج) لشکر عاشورا بود. در کربلای ۴ از مجموعه لشکر فقط گردان او به آب زد؛ اما خیلی زود متوجه لو رفتن عملیات شدند و برگشتند. سرداراصانلو را در ارومیه ملاقات کردم. در […]