سعادت بزرگ/ شهید قیاسعلی اله وردی
با درس خواندن مشتی بر دهان اربابان آمریکا بزن
گریه نکنید مادر جان، شما هم یک روز مادر شهید خواهید شد!
وداع آخر، کنار ایوان قدیمی
معلم جوان عاشق آنجا شده و گم شدهاش را آنجا یافت
راز گل سرخ/ شهید بیت اله آقامرادی
بدانید که این دنیا فانی است
ما را به جرم عشق موأخذه می کنند، امّا کدام عشق؟
یک سرباز کوچک جبهه اسلام هستم
این نامه را مولایت حسین (ع) برایت فرستاده
بیمحابا نارنجکهایی از بالای معبر روی سرمان میریخت
مظلومیت آقا سیدمرتضی آوینی
عشق به جبهه
جشن شهادت/ شهید مهدی طهماسبی
فرمانده گروهان شهادت
در سایه سار نخل ولایت؛ شعر استاد سیدعلی موسوی گرمارودی. چند سال پیش این شعر را خود استاد برایمان خواند، چقدر باریدیم: خجسته باد نام خداوند، نیکوترین آفریدگاران که تو را آفرید. از تو در شگفت هم نمی توانم بود که دیدن بزرگیت را، چشم کوچک من بسنده نیست: مور، چه می داند که بر […]
گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست پی نبردیم به یکتایی نامت زینب کار ما نیست شناسایی نامت زینب من در ادراک شکوه تو سرم می سوزد جبرئیلم همه ی بال […]
آرتین خوشآمدی! ما چشمانتظار بودیم بهتر شدهست دستت؟ ما بیقرار بودیم یادت میآید آرتین ؟ در آن حرم در آن شب مثل ستارههای دنبالهدار بودیم آن شب قطاری از نور سوی بهشت میرفت ما را تو خوب دیدی، در آن قطار بودیم آرتین ! بگو به خواهر، در جشن ازدواجش پای قرار هستیم، پای قرار […]
می خواستم شعری برای جنگ بگویم دیدم نمی شود دیگر قلم زبان دلم نیست گفتم : باید زمین گذاشت قلمها را دیگر سلاح سرد سخن کارساز نیست باید سلاح تیزتری برداشت باید برای جنگ از لوله ی تفنگ بخوانم – با واژه ی فشنگ – می خواستم شعری برای جنگ بگویم شعری برای شهر خودم […]
باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است این صبح تیره باز دمید از کجا کزو کار جهان و خلق جهان […]
آرمان شهید باید از فیض شهادت دین حق احیا کنم جان خود تقدیم راه خالق یکتا کنم باید از جان بگذرم در راه استقلال دین می روم تا به جهادم عالمی شیدا کنم گر شهادت آرمان ماست از ‘مردن چه با می روم تا در بهشت قدسیان ماوا کنم می ستیزم با هر […]
غزل سید حمیدرضا برقعی به مناسبت میلاد حضرت فاطمه زهرا(س) دنیا به کام تلخ من امشب عسل شده است شیرین شده است و ماحصلش این غزل شده است تاثیر مهر مادریت بوده بر زبان این واژه ها اگر به تغزل بدل شده است مادر!حضور نام تو در شعر های من لطف خداست شامل حال غزل […]
دیر آمدم…دیر آمدم… در داشت می سوخت هیئت، میان “وای مادر” داشت می سوخت دیوار دم می داد؛ در بر سینه می زد محراب می نالید؛ منبر داشت می سوخت جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود جانکاه تر: آیات کوثر داشت می سوخت آتش قیامت کرد؛ هیئت کربلا شد باغ خدا یک بار […]
در رگ حادثه ، خون موج زد ، آیینه شکست شعله ور شد در و دیوار حرم ، سینه شکست خون مالک به زمین ریخت ، خبر سنگین است بعد مالک ، به تن حوصله ، سر ، سنگین است اشک آغاز جنون است ، تماشا سخت است دیدن بغض علی در غم زهرا سخت […]
صدام را اعدام نکنید! او را به حلبچه ببرید و بگذارید نفسهای عمیق بکشد. نفسهایی عمیق، عمیق، نفسهایی به عمقِ گورهای دستهجمعی کردستان… صدام را اعدام نکنید! او را به شلمچه بفرستید و بگویید آنقدر گریه کند تا نخلهای سوختهی خوزستان دوباره سبز شوند… صدام را اعدام نکنید! او را به مادرانی بسپارید که هنوز […]
به مناسبت گرامیداشت روز قدس و به یاد، فرمانده ارزشمند سپاه قدس، سردار دلها، شهید حاج قاسم سلیمانی “غزل جدید استقبال از حافظ “ اگر قاسم سلیمانی به دست آرد دل ما را به چشم خونی اش بخشم هزاران چشم زیبا را هزاران ترک شیرازی فدای آن شهیدی که دو دستی داد بر مولای خود […]
سهل تر ساده تر از قافیه ای باختی اش ننگ بادا به تو ای دهر که نشناختی اش چه برایش به جز اندوه و ملال آوردی جان او را به لبش شصت و سه سال آوردی سهمش از خاک فقط کفش پر از پینه اوست در عرق ریز زمین جامه پشمینه اوست باغ می ساخت […]
دلم گرفته بچه ها،بریم کنار شهدا از یادمون رفت جبهه و،جاموندیم از قافله ها یه تیکه استخون فقط سهم یه مادر شده و همون جوونش که میگفت،میرم نخوری غصمو کرببلا نرفتم و،قسمت من شلمچه شد اروند و کارون و فکه،دو کوهه و حلبچه شد آی شهدا شرمنده ایم،راه و درست نرفتیم جای راه شما فقط،بی […]
دنیا به کام تلخ من امشب عسل شده است شیرین شده است و ماحصلش این غزل شده است تاثیر مهر مادریت بوده بر زبان این واژه ها اگر به تغزل بدل شده است مادر!حضور نام تو در شعر های من لطف خداست شامل حال غزل شده است غیر از تو جای هیچ کسی نیست در […]
هنوزم شهیدا رو میارن دلای شکسته بی شمارند چه سخته مادری چشمش به در باشه چه سخته از عزیزش بی خبر باشه شهیدا خونشون نذر سحر بود مثل گل عمر اونا مختصر بود خدایا یادگار عاشقامون: سفر بود و سفر بود و سفر بود نمونده به جز راهی از اونا گذشتن همه از آسمونا سفر […]
باز این چه شورش شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است این صبح تیره باز دمید از کجا کزو کار جهان و خلق جهان جمله درهم است گویا […]
دور تا دور حوض خانه ما پوکه های گلوله گل داده است پوکه های گلوله را آری پدر از آسمان فرستاده است عید آن سال ،حوض خانه ما گل نداد و گلوله باران شد پدرم رفت و بعد هشت بهار پوکه های گلوله گلدان شد پدرم تکه تکه هر چه که داشت رفت […]
چشمه های خروشان تـو را می شناسنــد مـــوج های پریشان تـو را می شناسنــد پرســش تشنگی را تـــو آبی، جــوابـی ریگــ های بیابان تـــو را مــی شناسنــد نـام تو رخصــت رویــش است و طراوت زین سبب برگ و باران تو را می شناسند از نشابــور بر مـوجی از «لا» گــذشتی ای که امواج طوفان تـو […]
گلبرگ سرخ لالهها (۲) در کوچههای شهر ما بوی شهادت میدهد (۲) برادرم برادرم کنار جوی خون تو غنچههای شهر ما باز و شکوفا میشود (۲) گلبرگ سرخ لالهها (۲) در کوچههای شهر ما بوی شهادت میدهد (۲) برادرم برادرم تو رفتی و ما ماندهایم درس شهادت خواندهایم تا فتح صاحب الزمان در راه تو […]