حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

پنجشنبه, ۲۰ شهریور , ۱۴۰۴ ساعت تعداد کل نوشته ها : 6431 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 363×
جوراب کاموایی
3

برای جمع آوری کمک های مردمی به یکی از روستاهای اطراف زنجان رفته بودیم. ماشینمان پر شد از نان، پنیر، گردو و… . داشتیم برمی گشتیم که پیرزنی لچک به صورت جلوی ماشین را گرفت. پیاده شدم و به طرفش رفتم. نایلونی مشکی را دو دستی به طرفم دراز کرد. نایلون را گرفتم. لحظه ای […]

پ
پ

برای جمع آوری کمک های مردمی به یکی از روستاهای اطراف زنجان رفته بودیم. ماشینمان پر شد از نان، پنیر، گردو و… .
داشتیم برمی گشتیم که پیرزنی لچک به صورت جلوی ماشین را گرفت. پیاده شدم و به طرفش رفتم. نایلونی مشکی را دو دستی به طرفم دراز کرد.
نایلون را گرفتم. لحظه ای سکوت کرد. چشم دوخت به من و با بغض گفت: «اینو واسه پسرم بافته بودم که تو جبهه بپوشه، اما قسمت نشد.»
داخل نایلون را نگاه کردم، یک جفت جوراب کاموایی راه راه بود. پیرزن با گوشه ی چارقد، اشک هایش را پاک کرد.
 – دلم نمی یومد به کسی بِدم، اما امروز فکر کردم همه ی رزمنده ها مثل پسر خودم هستن.
راوی: نادر حقانی
نویسنده: مریم بیات تبار

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.