تالیف بدون انتشار کامل نیست
حسین تالیف کربلاست و زینب انتشار آن!
خواهر ردای کربلا بر دوش و عصای عاشورا در مشت می آید و انتشار خون برادر را ،کمر می بندد.
هر روز تولدی است …روز نامیراست.هر روز عاشوراست!
پیش از زینب هیچ خواهری را ندیده بودند که رسول خون برادر باشد!
زینب کربلا را در آغوش کشید و عاشورا را بر شانه نشاند…
در سلوک اسارت همه جا را زیر پا گذاشت
وبه دنیا آموخت که چگونه می شود پای بر جا ماند،و ذلیل نشد!
“شهادت”
در “اسارت” بود که به راه افتاد انتشار یافت و همه جایی شد!…
اگر “اسارت” نبود دست شهادت به جایی نمی رسید.
اگر شانه اسارت خواهر نبود،کوله بار شهادت برادر بر زمین می ماند!
اگر زینب نبود
دیوارهای دنیای دین نما را که پس می زد؟
کوفه را که بیدار می کرد؟
شام را که روشن می ساخت؟
و خواب و خیال خمیازه ی مردم را چه کسی می شکست؟!…
اگر زینب کربلا و عاشورا را با خویش به سیر اسارت نمی برد، چگونه جغرافیای خاک،”کربلا”می شد؛و تاریخ زمین عاشورا؟
هر چند که دوش و دل و دست زینب خسته و زخمی است؛اما مگر می شود که جان خویش را جا گذاشت؟!
یک تن باید باشد
یک تن باید باشد که پیکر پرخون کربلا را افتان و خیزان بردوش کشدو با خویش به پشت جبهه آورد و همه جای را جبهه سازد!بوی کربلاورنگ عاشورا را در همواره ی همه جا برافشاند و برانگیزاند…
کسی باید باشد که نامردی “این زیاد”، دنیا زدگی “ابن سعد” و بی دینی”یزید” رابگوید و برملا سازد!..
یکی باید باشد که نگذارد کربلا را زنده به گور کنند!
…وزینب ،همان یک تن است.
دنیا حق دارد
حق دارد که یک زن این همه طاقت و جسارت را از کجا می آورد که می تواند “قیامت بر دوش” هر جا که می رسد قیامت بر پا کند!
معیار قیامت
برای زینب معیار مرگ و زندگی است
نترسی او در هویت عقیدتی اش ریشه دارد
زینب به یکباره علوی، فاطمی، حسنی، و حسینی ست
زینب
در هر حال دختر زهراست
زنجیر اسارت هنوز زبون تر ازآن است که او را از شرح شهادت باز دارد.
هیچ کس قادر نیست
زینب را از جبهه اسارت باز گیرد!
پیش از زینب
اسارت این گونه نبود! تنها زبونی بود و حقارت و زاری و پریشانی
زینب که آمد سر بر دامان او، بزرگ شد حیثیت پیدا کرد،تناور شد و به راه افتاد
شهادت را بر دوش کشید
واسارت شد انتشار شهادت!
درد زینب درد انسان است
او از این که انسان مرگ خویش را نمی فهمد داغدار است
بانوی تهجد و تنهایی داغدار است
از این که می بیند
انسان دنیا خواب و خیال و خمیازه خویش را در آغوش کشیده و بر جنازه خود مستان و دست افشان و پای کوبان به رقص درآمده است..!
درد زینب سردرگمی دنیاست!
دنیا اگر خودش را گم نکرده بود معنای حرف های زینب را حتما می فهمید
منطقه عملیاتی زینب این بانوی صبوری بنی هاشم منطقه فراگیر دردها و درمان های بشری ست
و فرماندهی این عملیات تمامی”جبهه اسارت” را در بر می گیرد!
شهادت طرح کربلاست و اسارت شرح آن
طرح شهادت بدون شرح اسارت کامل نیست
عاشورا تقدیر تاریخی انسان است
طرحی ازلی –ابدی برای زنده ماندن انسان!
عاشورا یک نیمروز بیشتر نیست
که در آن شهادت به روشنی بر سر تکلیف خویش ایستاده است!
وبعد ازآن
این “اسارت”است که باید به رسالت خویش برپا خیزد وهمان یک روز را در برابر چشم همه ی روزها بگیرد…!
خبردادن و خبردار کردن نقش اصلی اسارت است
همه باید خبردار بشوند
همه باید بفهمند چه شده است
هنر دردمندانه اسارت در این است که نمی گذارد هیچ کس در بی خبری به سر آورد
همه باید از ماجرای کربلا سر در آورند
دغدغه اسارت این است که نکند کسی نفهمیده باشد که بر کربلا چه گذشته است؟!…
تالیف بدون انتشار کامل نیست حسین تالیف کربلاست و زینب انتشار آن! خواهر ردای کربلا بر دوش و عصای عاشورا در مشت می آید و انتشار خون برادر را ،کمر می بندد. هر روز تولدی است …روز نامیراست.هر روز عاشوراست! پیش از زینب هیچ خواهری را ندیده بودند که رسول خون برادر باشد! زینب کربلا […]
ثبت دیدگاه