بسم الله الرحمن الرحیم
خاطرهای از شهید ولیالله بهرامی ایوانکی
به نقل از صفیالله بهرامیایوانکی، برادر شهید
اینجانب صفیالله بهرامی برادر شهید ولیالله بهرامی هستم. ولیالله در سال ۱۳۶۷ به سربازی رفتند و در سال ۱۳۶۹ به شهید شدند. خاطرهای از او دارم: یک روز به مرخصی آمده بود، اواخر خدمتشان بود، البته این را از مادرم شنیدم که نشسته بودند در حیاط گریه میکردند. مادرم میپرسد چرا گریه میکنی؟ شهید جواب میدهد: آن شبی که آمدم به مرخصی، من نگهبان بودم که یک دفعه سر و صدایی از بیرون سنگر شنیدم بعد به طرف صدا شلیک کردم صبح رفتم دیدم که به جای دشمن یک نفر شتر کشتهام به خاطر این موضوع گریه میکردم.
بسم الله الرحمن الرحیم خاطرهای از شهید ولیالله بهرامی ایوانکی به نقل از صفیالله بهرامیایوانکی، برادر شهید اینجانب صفیالله بهرامی برادر شهید ولیالله بهرامی هستم. ولیالله در سال ۱۳۶۷ به سربازی رفتند و در سال ۱۳۶۹ به شهید شدند. خاطرهای از او دارم: یک روز به مرخصی آمده بود، اواخر خدمتشان بود، البته این را […]
ثبت دیدگاه