اسکندری، مهدی: دوم آذر ۱۳۴۵، در شهرستان زنجان به دنیا آمد. پدرش یدالله و مادرش بالاقیز نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. پنجم اردیبهشت۱۳۶۲، در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مدفن او در مزار بالای زادگاهش واقع است.
وصیتنامه :
ای مادر مهربانم بدانید که شهادت من ثابت کرد که سلاحهای ساخته شده شیاطین بی اثر است و شهادت من نیز مجددا ثابت می کند که خون بر مسلمان و تو پیروز است پس ای پدرم و مادرم توصیه ای بر شما این است که مبادا با رفتن من از میان شما ناراحت و پشیمان شوید بلکه باید افتخار کنید که شما نیز فرزندی در راه اسلام و قرآن تقدیم کرده اید پس خانواده ای که در راه اسلام هدیه ای تقدیم کرده باشد باید از دل و جان افتخار و سر افراز نماید و همچنین به خواهرم توصیه می کنم که در فراغ من نباید ناراحت باشد و برای من گریه و زاری نکند این را باید بدانند که خانواده شهید خصوصا برادر و خواهر شهید این را بر خود وظیفه بدانند که مانند فاطمه و زینب (س) باید ایستادگی و مقاومت و استوار و قوی دل باشند باید به پاس خون شهدا که در این راه ریختند ایمانشان را پیش از پیش استوار تر نمایند.
خاطره :
برای بدرقه شان به ایستگاه قطار رفتیم من بودم و زن برادرش ایستگاه شلوغ بود همه ی مادر وپدر ها آمده بودند برای بدرقه بچه ها یشان که راهی جبعه بودند.
هر جا را نگاه می کردی مادری را می دیدی که پسرش را بغل کرده و آخرین زمزمه های مادرانه اش را در گوشش می خواند . یک نفر اسمها را می خواند و بچه ها با شنیدن اسمها یشان وارد قطار می شدند . مهدی از یک نیروی نامرئی که وجودش را در بر گرفته سرشار بود و از شادی و هیجان آرام و قرار نداشت . یک پرچم دستش گرفته بود و هی تکانش می داد. روی پرچم نوشته بود ” الله اکبر” اسم او را هم خواندند با عجله از ما دور شد و وارد قطار شد. چند لحظه بعد پرچم را از پنجره ی واگن در آورد بیرون . و بعد سرش را هم بیرون آورد . در همان حال که داشت پرچم را تکان میداد و به زن داداشش گفت: زن داداش ، ان شالله از جبهه برات ساندویچ می فرستم .
– مگه تو جبعه ساندویچ می دَن.
– با خنده گفت: آره، درست بعد از عملیات اینجا ساندویچ آدم درست می کنند منو که درست کردن می یارن خدمت شما . زن داداشش خنده اش گرفته بود و از طرفی سُوت قطار اعلام می کرد که دارن می روند . خنده های دَم آخرمان با حرکت قطار کم کم رنگ عوض کرد.(مادر شهید)
ثبت دیدگاه