قبل از عملیات والفجر ۸ ایشان به مرخصی آمد. زودتر از موعد آمده بود.
وقتی علت را مادرم جویا شده بود ایشان گفته بودند که برای خداحافظی آمده ام و این آخرین دیدار من با شماست. لذا مادرم بیتابی می نمود و مانع از رفتن ایشان می شد.
شهید در جواب مادرم گفت که آن دنیا چه جوابی در محضر خدای بزرگ بدهم؟ جواب حضرت زینب (س) را چه بدهم؟ مادر جان اگر هرکس مثل شما فکر کند جبهه ها خالی می ماند.
مگر امام خمینی(ره) نفرموده اند که جبهه ها را خالی نگذارید.
جواب ایشان را چه بدهم؟
باید من و امثال من در جبهه باشند و شهید بشوند تا شماها آسوده خاطر زندگی کنید.
خاطره ای از شهید احمد یوسفلی
ثبت دیدگاه