شب حمله شب ایثار و از خودگذشتگی است. شب معنویت و شب نماز ها و نیازها است. شبی که بچه ها دود می شدند و هرگز نابود نمی شدند. و دوباره روشن تر از خورشید طلوع می کردند. شب حمله شب اخلاص ها، صمیمیت ها و شب شهادت ها بود. شب آنانی بود که نفس را زیر پا گذاشته و از خاکریز منیت ها و تعلقات عبور کرده و آنچنان به حریت رسیده بودند که به راحتی در مقابل انفجارها می ایستادند و دنیا شگفت زده از حماسه ای بود که جاودانه می کردند. در این شب خیلی ها با عطر و گلاب و تن پوش آسمانی به نور و ابدیت می پیوستند .یادشان جاودان باد.
…در شب عملیات هنگامی که بچه ها آخرین ساعات را تا لحظه خوش انتظار یعنی شروع عملیاتی طی میکردند در گوشه ای از منطقه دعای توسل برپا بود و بهرام نیز با تواضع و صفای همیشگی در مراسم حضور داشت.اما این بار با لباس نو ویونیفرم پاسداری که معمولا کمتر با این پوشش دیده می شد.
وقتی در همان مجلس که حاج اصغر گنج خانلو مداحی میکرد به ایشان اطلاع می دهند که بهرام جامه نو پوشیده و با حضوری آراسته و اشتیاقی عجیب و معطر در مجلس خاطر است ، وی از بهرام علت استفاده از تن پوش تازه را می پرسد و بهرام در پاسخ میگوید:
حاجی امشب شب عملیات است و هرکس می خواهد بعثت دیگرباره انسان را به تماشا بنشیند بیاید و این جماعت عشاق را تماشا کند. واقعیت این است که به من الهام شده امشب آخرین شب زندگی ام در این دنیای فانی است. حاجی من امشب با خیل کربلائیان به دیدار دوست میروم و این تن پوش جامه عشق است که پوشیده ام.
…خواهر همیشه زیر سایه عطوفت رشد می کند و در مسیر زندگی گام به گام همراه برادراست. او تمام خاطرات برادرش را از دوران کودکی در ذهن خود دارد و گاه آن ها را برای خود مینویسد و مثل کتابی حماسی از استقامت و پایداری سخن می گوید .خواهر در اعجاز خلقت امواج محبت مادرانه دارد و سرچشمه عاطفه در ارتفاعات تاریخی هم یک برادر در کنار برادرش اصالت دارد و بلعکس حتی در واقعه عاشورا زیبا دیدن خواهر و حماسی سرخ شهیدان مکمل یکدیگرند.
…سه روز قبل از شهادت در خواب دیدم آیه ” و اعدوا لهم ماستطعتم من قوه” پشت دیوار خانه ما با خون حک نموده اند.یک لحظه بهرام را دیدم بی تاب و بی قرار که از پیشانی او نوری به آسمان بلند بود.مثل کسی که تن خاکی اش مزاحم اوست و اگر رهایش کنی شتابان به سوی معشوق خود پرواز می کند.
از من پرسید خواهر!این نور علامت چیست؟ گفتم:شهادت. گفت می دانستم،خواستم ببینم تا ازواصل شدن شهید به حق مطلعی؟
من سه روز پس از این رویا نیت روزه کردم و در چهارمین روز خبر شهادت او را به ما اطلاع دادند. حقیقتا او قبل از شهادت شهید و شاهد بود و چه شمع می سوخت.
ثبت دیدگاه