یوسف قربانی سوم شهریور سال ۱۳۴۵ شمسی در خانوادهای متدین و مستضعف در زنجان متولد شد. در شش ماهگی پدرش را از دست داد و به این ترتیب هیچوقت سایه پدر را بالای سر خود ندید. در سن شش، هفت سالگی این بار مادرش در اثر حادثهای جلوی منزلشان از دنیا میرود و یوسف و برادرش را با همه دردها و رنجهایشان تنها میگذارد. یوسف و برادرش، پیش مادر بزرگ خود در خانهای محقر زندگی میکنند تا تقدیر الهی چه سرنوشتی را رقم زند. چهارم ابتدایی میخواند که ناگهان مادر بزرگ نیز رخ در نقاب خاک کشیده و راهی سفر ابدی میشود. زندگی آن روی خود را به یوسف و برادرش نشان میدهد. دو برادر زندگی توام با تنهایی و مشقت سپری میکنند. یوسف به تهران میرود و چهار، پنج سال بعد دوباره به زنجان برگشته و در خانهای محقر مشغول زندگی میشود. با پیروزی انقلاب و سپری شدن دوران ستم شاهی، یوسف نیز همراه و همگام با فرزندان خمینی کبیر (ره) پا به عرصهی مسائل میگذارد و با تشکیل هستههای بسیج مردمی در مساجد جذب ارتش بیست میلیونی میشود.
با شروع جنگ تحمیلی به سوی جبهههای حق علیه باطل شتافته و مشغول نبرد با کفار بعثی میشود. یوسف در جبهه ماندگار میشود و دیگر خیال بازگشتن ندارد که برادرش بر اثر حادثه تصادف در قزوین دارفانی را وداع میکند. یوسف این بار تنهاتر از همیشه به جبهه باز میگردد.
یوسف آموزشهای مختلف نظامی را گذرانده بود و از رزمندگان جان بر کف سپاه اسلام به شمار میرفت. ورزشکار بود و شناگر قابلی محسوب میشد. او در چند عملیات لباس غواص پوشیده و به خط دشمن زده بود. قبل از عملیات بدر به اتفاق دیگر همرزمان خود به لشکر ۳۱ عاشورا پیوستند. سرانجام در کسوت رزمنده غواص گردان حضرت ولیعصر عجلا… در عملیات کربلای ۵ هنگام فتح پاسگاه کوت سواری عراق به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدا زنجان ارام گرفت.
خصوصیات شهید:
از هوش و ذکاوت خاصی برخوردار بود. به طوری که دوستانش نقل میکنند؛ از کودکی اشعار بسیاری را از حفظ میخواند. سخنان خود را با شعر بزرگان میآمیخت و بیان میکرد. اگر فقر مالی اجازه میداد و سایهی والدین را بر سر داشت، از نظر علم و تحصیل به درجات بالاتری میرسید. روحیه بانشاط و شادابی داشت. با حرکات و سخنان خود همه را مجذوب خود میکرد.
شجاع، نترس، طالب حقیقت، عاشق شهادت و در جست و جوی وصال معشوق خویش بود.
این بیت را معمولا زیر لب زمزمه میکرد و آرام اشک میریخت:
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن شرط اول قدم آنست که مجنون باشی
دلنوشتهای در وصف شهید:
یوسف رفت و با چهرهای گلگون به حق پیوست. او با زندگی کوتاه؛ اما سراسر قیام خود ما را تا ابد به قیام علیه دشمنان انقلاب و اسلام فرا خواند.
یوسف ای رزمنده غریب و گمنام
عشق تو برترین و زندگی تو جاودانه
ای عارف مجاهد، یوسف صولت
ای از آتشفشان، خروشانتر
ای از طوفانها سهمگینتر
و ای شقایق سرخ
بگذار همه از برابر نام بزرگ تو بیتفاوت بگذرند، بگذار همه تو و یارانت را فراموش کنند؛ ولی ما تو را و ستیز صاعقه وارت را هرگز فراموش نخواهیم کرد.
صفحه اصلی » گروه » شهدای اطلاعات
یوسف قربانی سوم شهریور سال ۱۳۴۵ شمسی در خانوادهای متدین و مستضعف در زنجان متولد شد. در شش ماهگی پدرش را از دست داد و به این ترتیب هیچوقت سایه پدر را بالای سر خود ندید. در سن شش، هفت سالگی این بار مادرش در اثر حادثهای جلوی منزلشان از دنیا میرود و یوسف و […]
ثبت دیدگاه