اشرفی، محمد: پانزدهم فروردین ۱۳۳۴، در روستای نیک پی از توابع شهرستان زنجان به دنیا آمد. پدرش هاشم و مادرش بالقز نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. نجار بود. ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. سی ام دی ۱۳۶۵، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مدفن او در مزار پایین شهرستان زادگاهش واقع است.
وصیتنامه:
ای شیطان بزرگ آمریکا، بشنو اگر بدنم سوراخ سوراخ بشود از دین اسلام دست بردار نیستم. تا رفع فتنه از جهان، می جنگیم. انشاءالله پرچم اسلام را بر فراز کاخ های کرملین کاخ سفید به اهتزاز درآوریم. به امید آن روز. ای دشمن انسان ها نمی توانی مرا از هدف مقدس خود دور کنی زیرا من در مکتبی پرورش یافتم .که قرآن کتاب آسمانی ماست. معلممان امام حسین(ع) به ما چگونه زیستن را آموخت. برادران و خواهرانم همیشه وحدت کلمه را حفظ کنید که دشمن بین شما تفرقه نیندازد. با وحدت می توانید حافظ خون پاک شهیدان باشید. به همدیگر رحم کنید تا مورد رحمت خداوند قرار بگیرید و از گذشته ها عبرت بگیرید. پشتیبان ولایت فقیه باشید شکست نخواهید خورد.
سلام
محمد اشرفی از همرزمان بنده بود و دقیقا تمام خصوصیات ایشان را میشناختم در یک جمله میتوانم بگویم ایشان معصوم بود و اگر گناه صغیری هم اگر داشت با اولین ریخته شدن قطره خون اش بخشیده شد
از هر چه اخلاق خوب و قدرت ایمان و دلاوری و صداقت و … ایشان بگویم کم گفته ام !!!!
اما قصور مسیولین بخصوص مسیولین بنیاد شهید و جانبازان و ایثارگران نا بخشودنی است
چرا!؟؟
خلاصه عرض کنم بنده دوبار به منزل اینها برای رنگ آمیزی و تعمیرکاری شخصا رفته ام جز اَشک و اه و حسرت برایم نتیجه ای نداشته است!!!😭
دفعه اخر که داشتم دیوارشان را رنگ میزدم و کاغد دیواری میجسباندم بنر بزرگ ایشان در طاقچه شهید بزرگوار داشت خودنمایی میکرد شهید داست به من نگاه میکرد من به لقب ایشان سردار محمد اشرفی زل زده بودم اشک تمام جشمانم را پر کرده بود آیا خانه شهید سردار شجاع و مومن باید اینطوری در فقر و فلاکت باشد 🥺🥺🥺
چند بار وسوسه شدم از خودم که جانباز مملکت هستم با داشتن ۱۸ماه جبهه داوطلبانه و سه بار جراحت سخت با ان وضع لباس نقاشی و کار سخت فیلم بگیرم و دوربین را ببرم روی عکس شهید و از انجا دوربین را در خانه ابشان بگردانم به خانه ایشان و بگویم آی مردم اینه وضع ما جانبازان و شهدا و ایثار گزان ….
هادی ریاحی