زندگینامه روحانی شهید محمود جلیل نژاد
محمود جلیل نژاد در ۲۵ شهریور سال ۱۳۴۷ در زنجان پا به عرصه گیتی نهاد، پس از سپری کردن دوران ابتدایی و راهنمایی با علاقه بسیار به حوزه رفت و در آنجا مشغول به تحصیل علوم و معارف اسلامی گردید. مدتی را در حوزه علمیه زنجان سپری نمود و از استادان بزرگی بهرهها برد.
پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، با تلاش گسترده و چشمگیری نقش بسزایی در راه تبلیغ و انتشار دستورها و احکام درخشان اسلامی ایفا نمود و به عنوان یاری صدیق و فعال و پشتیبانی وارسته در راه پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی و شکوفایی آن از هیچ مساعدت و تلاشی دریغ نورزید.
با شروع جنگ تحمیلی او به عنوان یک نیروی رزمی با حضوری مستمر در جبههها حماسه میآفرید و دل به بیکرانگی دشتهای وسیع خون و حماسه میبست، تا پیوستگی خود را با خدا به گوش نسل آینده برساند.
او شیفته شهادت بود و به سالار شهیدان چنان عشق میورزید که تاب و توان ماندن در پشت جبهه را نداشت. در عملیاتهای مختلف بدر، بیت المقدس و… شرکت نمود و مردانه ایستاد و در جبههای به وسعت پاکی و به عمق عشق، هنرمندانه چنگ جنگ را در چنگالهای خویش گرفت و همنوا با آن گفت: شیپور جنگ نهیب مردانگی و شرف است و لحظهای است که مرد را از نامرد تشخیص میدهند. لحظهای که فداکاری و شخصیت انسانی و آزادگی او را میسنجند.
تو ای سالار عشق! با ظلم و ستم ستیز کردی و ظالم را مغلوب و محکوم ساختی، اکنون فریاد سرخ تو در گوش زمان پیچیده است.
فریادی که مظلومیت سالارشهیدان حسین -علیه السلام- و ظلم یزیدیان نشان آن است. اکنون می دانیم که اگر به خون نشستن نبود، منطق زنده پرواز، دگرگون می شد و نمیدانستیم که کوچیدن پایان پرستو نیست.
او به عنوان یک طلبه بسیجی درخششی تابان بود که به آیینه پیوست و باید میپیوست. او پرورده مکتب بزرگ امام صادق -علیه السلام- بود و بر این اساس به حقیقت و حقانیت دل باخته بود و به شهادت پرشکوه و شرافتمندانه سر میباخت.
سرانجام در تاریخ ۲۳/۱۲/۱۳۶۳ در جزیره مجنون، چهره تابناکش به خون نشست و به خدا پیوست؛ تو سبز زیستی و سرخ افتادی و فردا سپید برخواهی خاست؛ ای از تبار همیشه!
«یادش گرامی و راهش پر رهرو باد»
ثبت دیدگاه