خاطره ای کوتاه از شهید رحیم رحیمی
مومن کسی است که باورهایش عمیق، پایه های اعتقادی اش استوار و خصلت هایش ستودنی است در مواقع امتحان با تکیه بر همین سرمایه خویش سرافراز میدان زندگی است.
او درونی پاک و قلبی مصفا دارد و آیین زندگی خود را از خدا می گیرد ودر هر مسئله ای که برایش پیش آید رضایت خدا را بر هر چیزی مقدم می دارد.
او عالم را محضر خدا می داند و هیچگاه در پیشگاه آن یگانه بیهمتا عصیان نمی کند و به خاطر همین زلالی معرفتش خط قرمزها را رعایت می کند و در تصمیم ها به منطقه ممنوعه قدم نمیگذارد.
خدا هم قلب پاک این انسان وارسته را محل نزول رحمت خود قرار داده و نفس مطمئن وغنیبه او عنایت می فرماید. او در سایه همین موهبت به بهشت برین پروردگار وارد خواهد شد در حالی که خدا از او راضی و خوشنود است و “شهیدان این گونه اند”
شهید رحیم رحیمی هر قدر که بزرگتر میشد عظمت روحی او بیشتر نمایان میشد. روزی همه با هم از مجلسی برمیگشتیم. پدرم دست مادرم را در دست رحیم گذاشت و گفت بیا او را سوار موتورت کن تا سریع به خانه برسد.
رحیم در پاسخ با حرکتی که هم حالت مزاح داشت و هم با متانت همراه بود دست مادرم را در دست پدرگذاشت و گفت:خواهش می کنم خودتان مادر را به منزل برسانید و رضایت ندهید من به خاطر رضایت خانواده از بیت المال استفاده شخصی بکنم.
ثبت دیدگاه