امیرخانی، موسی: یکم دی ۱۳۴۳، در روستای نصیرآباد از توابع شهرستان خرمدره به دنیا آمد. پدرش خیرالله و مادرش فضه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. سال۱۳۶۲ ازدواج کرد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. چهارم خرداد۱۳۶۷، در بانه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به سر، شهید شد. مزار او در زادگاهش واقع است.
وصیتنامه:
این راه حق را آگاهانه و عاشقانه انتخاب نمودم و خوشبختانه شرکت در این جنگ علیه کافران نصیب ما نیز شد .اگر موفق بشوم و بتوانم پرچم لا اله الله ومحمد رسول الله را در سراسر جهان شکوفا نمایم . و اگر شهادت قسمت ما شد و شهید شدم از پدرم و مادرم خواهش میکنم که حقشان را بر من حلال کنند و به ملت ایران نیز سفارش میکنم که نگذارید امام تنها بماند و نگذارید خون شهدا به هدر رود.
خاطره:
ایشان رفتار خوبی بر خوردار بود و با وجود اینکه سن کم داشت و مانع رفتن به جبهه می شدیم . اما او شناسنامه اش را دستکاری نمود تا به جبهه برود . او وقتی به جبهه رفت توانایی و لیاقت نشان داد و در مدت کوتاهی به فرماندهی گروهان رسید.او فردی شجاع و دلیر بود هنوز جریان اسیر کردن عراقی ها توسط ایشان که بوسیله آفتابه آنها را اسیر کرده بود خاطره ای به یاد ماندنی در اذهان عمومی دارد که چگونه با آفتابه چند عراقی را که در حال شناسایی پشت خاکریز ایرانیها بودند به اسارت در آورد و چهره آنها که بعد از اسارت در بین نیروهای ایرانی متوجه می شوند و به شجاعت و بی باکی این رزمنده غیور اسلام ایمان می آورند که با یک ظرف پلاستیک اینگونه رشادت به خرج داده که اینها از اعتقاد و ایمان رزمندگان اسلام سر چشمه می گیرد. (برادر شهید)
ثبت دیدگاه