حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

افزونه جلالی را نصب کنید. ساعت تعداد کل نوشته ها : 6315 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 363×
غواص شهید محمود سهرابی
8

نام پدر: خلیل محل تولد: زنجان تاریخ تولد: ۴۳/۱/۲ تاریخ شهادت: ۶۵/۱۰/۱۹  نام عملیات: کربلای ۵ منطقه عملیاتی: شلمچه محل شهادت: شلمچه مزار شهید: مزار شهدای پایین زنجان زندگینامه شهید محمود سهرابی محمود سهرابی فرزند زوج خلیل و معصومه در سال ۱۳۴۳ در یکی از مناطق زنجان به نام ۱۷ شهریور به دنیا آمد. پدرش […]

پ
پ

محمود سهرابینام پدر: خلیل
محل تولد: زنجان
تاریخ تولد: ۴۳/۱/۲
تاریخ شهادت: ۶۵/۱۰/۱۹ 
نام عملیات: کربلای ۵
منطقه عملیاتی: شلمچه
محل شهادت: شلمچه
مزار شهید: مزار شهدای پایین زنجان

زندگینامه شهید محمود سهرابی
محمود سهرابی فرزند زوج خلیل و معصومه در سال ۱۳۴۳ در یکی از مناطق زنجان به نام ۱۷ شهریور به دنیا آمد. پدرش به غیر از محمود ۲ پسر و ۴ دختر داشت. محمود پس از چندی وارد مدرسه شاهپور شد و موفق شد در سال تحصیلی ۵۴ – ۱۳۵۳ ابتدایی را به اتمام رساند. محمود پس از پشت سر گذاشتن دوران راهنمایی، وارد دبیرستان شریعتی شد و توانست از آنجا دیپلم خود را اخذ نماید.
او در دوران انقلاب فعالیت انقلابی خود را به نحو احسن انجام داد و همراه سایر نیروهای انقلابی در تظاهرات و راهپیماییها شرکت میکرد. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت سپاه پاسداران درآمد و با آغاز جنگ تحمیلی جزو اولین نیروهایی بود که به مناطق جنگی اعزام شد و در سال ۱۳۶۱ در کنکور سراسری پذیرفته شد و همزمان با حضور در جبهه از درس خواندن نیز غافل نماند.
وی یکی از نیروهای شجاع لشکر ۳۱ عاشورا بود که در گردان ولیعصر (عج) به فعالیت مشغول بود. محمود پس از گذراندن دورههای غواصی یکی از غواصان خطشکن گردان ولیعصر (عج) شد و با شرکت در عملیات کربلای ۵ در تاریخ ۱۹/۱۰/۱۳۶۵ در منطقه شلمچه بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
پیکر پاک و مطهرش پس از تشییع در مزار پایین شهدای زنجان به خاک سپرده شد.

روایت عشق
از آب تا خدا
عمق آب کم شده بود. ابوالفضل خدامرادی توی آب خوابیده بود. آتش سنگین بود. محمود کنار ابوالفضل ایستاده بود. تیربارهای عراقی به سمت این دو برگشت و آتش بر سرشان باریدن گرفت. محمود هم کنار ابوالفضل توی آب افتاد.
***

مصاحبه با شهید محمود سهرابی
– احوال آقا محمود؟
– ضبط را بستی چی میگی؟
– نبستم، بازه.
– کو؟
– ایناهاش.
– واقعا بازه ها
– خب سلام علیکم آقا محمود! آقا محمود با لهجه خودت، خودت را معرفی کن!
– چطوری آخه؟
– اسمت چیه؟ اسم شریف.
– محمود سهرابی
– از کجا اعزام شدید؟
– زنجان
– آقا محمود الان چیکار میکردید کجا میرفتید؟
– الان اومده بودم آقا غلی و آقا ممد را ببینم.
– بنده خدمتتان هستم.
– (مفهوم نیست)
– آقا محمود الان شما به چی فکر میکنی؟
– من به چیزی فکر نمیکنم.
– چه احساسی داری؟ چه آرزویی داری؟
– آرزوم الان توی این لحظه حقیقتاً این است که موقع برگشتن همین جا با هم باشیم.
– این جا باشیم، حالا چرا برگشتی اون ور آب همدیگر رو میبینیم دیگه؟
– انشاءا… که اون ور آب همدیگر را میبینیم. این طرف هم همدیگر را میبینیم دیگه.
– آقا محمود میتوانی بگویی الان جنگ توی چه مرحلهایه؟ نتیجه این عملیات چی میخواد بشه؟ با توجه به چیزی که از بچهها دیدی از زحمتشون دیدی و باهاشون بودی.
– جنگ الان . الان دشمنان همه فکر میکنند که ایران عاجز است ولی امام و مسئولین از آن طرف تاکید کردند که امسال سال پیروزی است. حالا پیروزی نهایی هم نشود، پیروزی سرنوشتسازی است. در نتیجه انشاءا… در یک بحبوحهای این عملیات باید انجام بگیرد و حتما هم پیروز شویم انشاءا…
– انشاءا… حتما هم در این عملیات پیروزیم. آقا محمود شما به عنوان یکی از برادران رزمنده که امشب عملیات خواهید کرد و باقیمانده دشمن را از بین خواهید برد و نابود خواهید کرد و به جهنم خواهید فرستاد، بفرمایید بعد از عملیات چی دلتون میخواد؟
– (مفهوم نیست)
– پیام شما از این جا به امام به عنوان رزمندهای که در این عملیات شرکت خواهید کرد، چیه؟
– بنده خیلی کوچکتر از آنم که به امام پیامی داشته باشم. به عنوان یک سرباز به امام سلام عرض میکنم.

نامه شهیدمحمود سهرابی
بسمه تعالی
با سلام و درود بیکران بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام امت خمینی بت شکن و با سلام بر شهیدان گلگون کفن که اسلام و انقلاب را با خون خود بیمه کردند و با سلام بر رزمندگان غیور اسلام که راه شهدا را ادامه میدهند.
سلام بر دوست گرامیم ناصر کاظمی و رحیم کاظمی
امیدوارم که سلام گرم و پرمحبت مرا از کربلای سرخرنگ جنوب پذیرا باشید و اگر از احوالات اینجانب خواسته باشید الحمدا… سلامتی حاصل و برقرار است و هیچ نگرانی در بین نیست. جز دوری شما عزیزان. ناصرجان چطوری؟ حالت خوب است؟ ناصر باز ما روسیاه ماندیم و از شما خانواده شهدا شرمندهایم و اما گلها رفتند عزیزان به معبود خویش پیوستند از آن شام که با هم جمع بودیم سه نفر به سوی معبود خود رفتند. خلیل عزت شوکتی، سیدرضا صادقی، اسماعیل حیدری یادت میآید؟ چه بچههای خوبی بودند هر لحظه آنها خاطرهای است. سعید رجبی مقدم، شهید شهریاران رفتند عزیزان رفتند. ولی ما روسیاه ماندیم. آنها رفتند و با خون خود شهرمان را شهر خون و شهادت ساختند. شنیدهام که در هر کوی و خیابانی چندین شهید جملههای شهدا برپاست چه زیباست. هوشنگ الهوردی هم شهید شد. خدایا خدایا شهادت را نصیب ما بفرما.
ناصرجان سلام مرا به تمام دوستان و آشنایان علی عسگری، مسعود عمرانی، جمال رفیعی، ابوالفضل خلفی، حمید فیروزه،حسین قصابی و خلاصه به تمام آنهایی که یادم هست یا نیست سلام برسان و امیدوارم که در مراسم شهدا شرکت کنی و مایه تسلی خانواده آنها باشی و راه شهدا را ادامه دهید و به مادرت سلام برسان و بگو که اگر نادر را در خواب دیدید برای ما نیز دعا کند و مرا نیز بسوی خود بکشاند و به شهدای دیگر نیز سلام برساند. پدرت و خانوادهات نیز سلام مرا برسان و تمام دوستان و آشنایان مخصوصا مسعود حسنی، حمید کاظمی، حسین سلیمی سلام میرسانند.
محمد سهرابی ۶۲/۱۲/۲۵ 
یاران همه به سوی مرگ رفتند بشتاب که زره بازنمانی
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند روبهصفتان زشتخو را نکشند
گر عاشق صادقی ز مردن مهراس مردار بود هر آنکه او را نکشند
***
بسم ا… الرحمن الرحیم
درود بر خمینی و شهیدان و رزمندگان راه اسلام:
سلام. سلامی گرم و پرمحبت بر دوستی گرامی و عزیز که در تمام لحظات زندگی از آشنایان یار و یاور ما بوده و به ما کمک کرده است. سلامی که از کربلای گرم جنوب فرستاده میشود. سلامی که از قلبهای پرمحبت ما بلند شده و بر قلبهای گرم و پرمحبت شما دوستان عزیز میشنید و امیدواریم که این سلام ما را پذیرا باشید. دوستان عزیز باور کنید که همیشه به یاد شما هستم و در خواب شما را میبینم و این نشانه دوستی عمیق ما با شماست.
سلام بر تو ای علی ای همسنگر من. یاد روزهایی که با هم در یک سنگر در جبهه غرب مریوان بودیم و لحظات خوشی را با هم داشتیم و الان بیتو در رنج هستیم.
بیتو ای دوست در این کوی …
و سلام بر تو ای علی جان (عسگری): علی عزیز یاد روزهایی که با هم به گردش میرفتیم و لحظات خوشی را با هم داشتیم. امیدوارم که در لباس شهربانی بتوانی تمام تلاش خود را برای کمک به مستضعفین در راه خدا به کار ببری. و سلام بر تو ای ابوالفضل و مسعود دوست عمر من. یاد آن روزهایی که با هم در تهران و باغات مختلف قدم میزدیم و با هم در تهران در یک مسافرخانه بودیم و سلام بر تو ای جمال دوست عزیزی که همیشه به فکر من بودی. دوستان عزیز سعید رجبی مقدم نیز که با عدهای به جبهه آمدهاند دیدم و با هم صحبت کردیم. دیدن دوست چه خوش است و سلام مرا به ناصر و رحیم (برادر ناصر) و خاصعلی و علی وفا (سقَّل) و خلاصه تمام دوستان و آشنایان برسانید. دیگر عرضی ندارم جز اینکه هر کدام از شما اگر یک نامه بفرستید خیلی خوب میشود و علی عسگری جان دلخور بودی چرا نامه نفرستادهایم دوست من اولا نامه فرستادهایم ثانیاً نامهای را که مینویسم به همه دوستان مینویسم. علی جان دایی تو با خاور به جبهه غذا آورده بود آمد در سنگر نشستیم و با هم صحبت کردیم و نامهای نیز به شما فرستادم و نیز علی جان آدرس خانه شما کاملا دقیق برای من وجود ندارد و نمیدانم در پادگانی یا در کدام کلانتری هستی علی جان و تمام دوستان سلام مرا به تمام اهل خانهتان برسانید.
سلام برادران عزیز امیدوارم که حالتان خوب باشد اگر از احوالات اینجانب جویا شوید نگرانی ندارم. بجز دوری شما برادران درست که از هم جدا شدیم ولی همیشه در قلب ما هستید و نیز علی عسگری نوشته بودی که چرا نامه نمینویسی نامه را با دایی عزیزت فرستادم. دیگر عرضی ندارم. سلام مرا به موحد عسگری بابائی، عمرانی، خلفی، ناصر، کارگر جم، جمال، تقی شجاعی، عمو قاسمی و به تمام دوستان برسانید. دیگر عرضی ندارم. خداحافظ
ا…اکبر خمینی رهبر
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
درود بر خمینی سلام بر شهیدان
محمود سهرابی ۶۱/۵/۱۱
***
بسمه تعالی
با سلام و درود بیکران بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام امت و با سلام بر شهیدان بخون خفته اسلام از صدر اسلام تا حال و با سلام به رزمندگان اسلام که ادامه دهندگان راه شهدایند و با سلام بر خانوادههای محترم شهدا و آرزوی صبر بر آنها.
سلام بر دوست گرامیم جمال رفیعی
امیدوارم که سلام گرم و پرمحبت مرا از راهی نهچندان دور پذیرا بوده باشید و حالتان خوب بوده باشد و اگر از احوالات اینجانب خواسته باشید الحمدا… سلامتی حاصل و برقرار است و هیچ نگرانی و ملالی نیست جز اینکه کاش با هم بودیم.
اما بعد جمال جان امیدوارم که در درسهایتان همواره موفق و موید بوده باشید و بنده نیز همانطور که مطلعید از ۲۷ بهمن در مرکز پزشکی ایران – تهران شروع به تحصیل کردم. و بعد از ۱۰ روز یک خوابگاه دادند و ما نیز فعلا در خوابگاه بسر میبریم. اما جمال جان امان الامان الامان از درس زبان . استاد در کلاس انگلیسی صحبت میکند و بنده با اجازه شما یک کلمه هم نمیفهمم و فقط مایلم که نمره قبولیم را بیاورم ولی درسهای دیگر ساده هستند و ما نیز همانطور با گذشت زمان پیش میرویم ولی اصلا حوصله درس خواندن ندارم. و اما بعد دلم میخواهد که از وضع خودت و درسهایت در نامه بعدی برایم بنویسی و اما یادم نرفته من هر دو هفته به زنجان آمدم ولی تو نبودی. عید چند روز تعطیل هستید؟
جمال جان دیگر حرفی برای گرفتن ندارم به تمام بچههای اتاقت سلام مرا برسان و بگو که در راه خدا برای خدمت به مردم تلاش کنند و دل از این دنیای فانی برکنند.
دیگر عرضی نیست و شما را به خدا میسپارم، موفق و موید باشید.
حالا که نامه را میخواستم به اتمام برسانم به یاد سعید رجبی افتادم که از جبهه برای تو نامهای نوشته بودیم که برایت بفرستیم پر از جوک و شوخی و انشاءا… که خدا روحش را بیامرزد و ما را از شفاعتش بینصیب نسازد.
دوست شما محمود سهرابی
۶۳/۱۲/۱۴ 
امضای دروغی است. امضای اصلی نکردم چون میترسم از امضای من برای مقاصد شوم خودت استفاده کنی.
برای سلامتی امام و پیروزی رزمندگان اسلام ۳ صلوات
برای شادی ارواح شهدای اسلام بالاخص شهید نادر کاظمی و شهید سعید رجبی مقدم دوستان گرامیمان فاتحه مع الصلوات.
***
بنام ا… هستی بخش روح ا…
درود بر خمینی و رزمندگان راه اسلام:
سلام بر دوست گرامیم آقای جمالی:
دوست عزیزم پس از عرض سلام امیدوارم که حالتان خوب باشد وسلامتی حاصل و برقرار باشد و اگر از حال ما جویا باشی سلامتی حاصل و برقرار است و در اینجا به خوشی روزگار میگذرانیم و هیچ نگرانی و دلتنگی نداریم. جز دوری شما. اما دوست عزیز اگر از اوضاع اینجا خواسته باشی برایت بطور خلاصه شرح میدهم. ما تا حال به دو جبهه، جبهه توتمان و جبهه تپه علی رفتهایم که در آنجاها وظیفهمان حفاظت از وطن عزیزمان میباشد و فعلا هیچگونه درگیری نداشتهایم جز اینکه خمپاره و توپ هر شب و روز زوزوکشان از رویسرمان گذشته و به کوه مقابل میخورد. موقعی که از جبهه تپه علی بازمیگشتیم باور کن روی کوه روبرویش در هر قدمی و شاید کمتر یک خمپاره خورده بود.
و فعلا ما برای چند روز استراحت به پشت جبهه یعنی دیزلی مراجعت کردهایم.
و اما سلام مرا به کلیه دوست و آشنایان مخصوصا خانوادهتان برسان و موفقیت همه شما عزیزان را از خدای متعال خواستارم. دوست عزیز وقتی دوستمان هادی پازوکی را دیدی سلامم را به او برسان و بگو که درسهایش را بهتر بخواند و من همیشه به فکر او هستم.
لطفا جواب نامه را بنویس. دوست وفادارت
محمود سهرابی جمعه ۶۰/۶/۶
تازیخ بازگشت ما به امید خدا ۶۰/۶/۲۵ 
یادم رفته بود موحد، رهبری و سایر دوستان به تو سلام میرسانند.
***
بسمه تعالی
سلام علیکم
حضور برادر ارجمندم جواد رسولی
برادرجان چون اورکت طرح آمریکایی متعلق به جبهه و جنگ دارد آن را به برادرم سیدداود طاهری بده تا در راه جبهه و جنگ در جبهه مصرف کند.
خدانگهدارتان. التماس دعا
برادرت محمود سهرابی
***
بسمه تعالی
با سلام و درود بیکران بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام امت خمینی بت شکن و با سلام بر شهیدان راه حق و حقیقت از آدم ابوالبشر تا حال حاضر و با سلام بر رزمندگان غیورمند جبهههای نبرد حق علیه باطل.
سلام بر خانواده گرامی مادر عزیز و گرامیم:
امیدوارم که سلام گرم و پرمحبت مرا از راهی دور ولی قلبی نزدیک پذیرا باشید و در پناه حضرت باریتعالی از تمام بلیات مصون و در امان بوده باشید و اگر از احوالات اینجانب خواسته باشید الحمدا… سلامتی حاصل و برقرار است و هیچ نگرانی در بین نیست جز دوری شما عزیزان که انشاءا… آن هم بزودی دیدارها حاصل گردد.
مادرجان چطوری؟ حالت خوب است؟ خوش و خرم هستی؟ برادرجان، خواهران عزیز شما چکار میکنید. امیدوارم که حالتان خوب و خرم بوده باشید و مشغول خدمتگزاری اسلام و مسلمین باشید.
برادرجان از درسهایت چه خبر؟ امتحاناتتان شروع شده یا نه. امیدوارم که در امتحانها و درسهایتان موفق بوده باشید.
سلام گرم مرا به تمام آشنایان و دوستان از جمله عموی گرامی و زن عمو و زهرا (هر دوتایش) برسانید و به حسین آقا هم سلام برسانید و از وض من روی نرگس و ابوالفضل را ببوسید و همچنین سلام مرا به داییها با خانوادههایشان عموزادهها با خانوادههایشان و عزیزعلی حیدری با اهل خانواده و به رباب خواهرم و بچههایشان سلام برسانید. خلاصه سلام به تمام دوستان و آشنایان برسانید.
بنده نیز به خوشی و خوبی زندگی را میگذرانم. دیگر عرضی نیست و شما را به خدا میسپارم.
فرزند حقیرتان و دوستدار شما ۶۵/۶/۱۳ محمود سهرابی

وصیت نامه
بسم رب الشهدا والصدیقین
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون، و لا تقولوا لم نیقتلفیسبیلا… امواتا، بلاحیا و لکنلا تشعرون
ما راستقامتان، جاودانهتاریخخواهیمماند (از سخنانشهید مظلوم بهشتی)
درود بیکرانبر رهبر کبیر انقلاباسلامی، امامامت، خمینیبتشکنو با سلامو درود بر شهیدانیکهبا ایثار خونخود، درختاسلامرا بارور ساختهو بهندایحسینزمان، خمینیکبیر لبیکمیگویند و با درود بر رزمندگاناسلامکهبدونهیچتوقعیتنها سرمایه خود را کهحیاتشانمیباشد، وقفانقلابو اسلامکردند.
شهادت، شهادتدریچهآزادیاز وابستگیهایدنیا و حرکتیکمسلمانو آرمانو آرزویقلوبعاشقانخداستو شهادت، شهادتنهایتآرزویمشتاقانو عاشقانراهخداست.
ایملتآزادهمنکوچکتر از آنهستمکه بهشما سفارشاتیکنم، زیرا کهشما ما را مشوقو راهنما بودید و اکنوناینخونها چهارزشیدارد کهدر راهاسلامو قرآنو در راهحمایتاز محرومینو مستضعفانریختهشود.
ایانقلابعزیز! ایانقلابعزیز ما! سیرابشو از خونما و بهایستادگیتادامهده. ایبازوانانقلاب! بجوشید از خونما و بهتداومانقلابادامهدهید.
ایمسلمین! بخروشید و بهرهبریامامپرچماسلامرا در سراسر گیتیبرپا کنید.
ایجوانان! همهمسئولید در برابر ملتهایتحتستمو محرومفلسطین، اریتره، عراقو سایر کشورها. همهمسئولید در مقابلخونهاییکهدر راهبارور ساختندرختاسلامبهزمینریختهشد. پسبپا خیزید و بکوشید تا با یاریا…، آنهاییرا کهزیر ستمقرار گرفتهاند از یوغچپاولگرانآزاد سازید. مردم، تا میتوانید، بکوشید تا اینانقلابرا بهپیروزینهاییبرسانید کهاینانقلابمقدمهانقلابجهانیحضرتمهدی(عج) است.
ایملتغیور و آزاده، بهفکر اینانقلابباشید و توطئهها را بشناسید و در نطفهخفهکنید و نگذارید، و نگذارید کهخونشهدایعزیز کهبرایآرمانمقدساسلامریخت، توسطسرمایهدارانوابسته، سیاستمدارانوابستهپایمالگردد و نگذارید کهحقمحرومینپایمالگردد و سرمایهداراناز اینخونها رشد کنند. اینسرمایهدارانوابسته، هر روز بهبهانهننگینیبهزندگیننگینخود ادامهمیدهند. انشاءا… کهبا آگاهیشما و با همتشما ریشهاینسیاستمداران، اینسرمایهدارانوابستهبهابرقدرتهایجهانیاز بینخواهد رفت. پسدر اینراههراسینداشتهباشید کهخدا با ماست.
ایجواناننکند کهدر رختخوابذلتبمیرید کهحسینآگاهانهدر میداننبرد شهید شد. و مبادا در غفلتبمیرید کهعلیدر محرابعبادتشهید شد.
ایمادر و مادراندیگر! مبادا از رفتنفرزندانتانبهجبههخودداریکنید کهفردا در محضر خدا نمیتوانید، جوابزینب(س) را کهتحملشهید را نمود، بدهید و چونمادر وهباز یارانحسین(ع) باشید کهوقتیسر فرزندشرا بهسویشپرتابکردند، نگرفتو گفت: منسریرا کهدر راهخدا دادهامپسنمیگیرم.
خواهرانعزیز! حجابیکیاز مسائلمهماسلامیو از واجبات است. مبادا حجاباسلامیرا فراموشکنید کهخواهرم، حجابتو کوبندهتر از خونسرخمناست.
مادرم! امیدوارمکهمرا ببخشید، زیرا کهبهشما زحماتزیادیدادم. آری، زحماتزیادیدادمولیمادرم، منبنا بهفرمانخدا و بهامر رهبرمبهسویجبههها شتافتم. امیدوارمکهخدا و شما خانوادهعزیز از عملمنخشنود باشید.
مادرم! برادرامو خواهرم! قامتتانرا بلند برگیرید و استوار بایستید و ندایا…اکبر و خمینیرهبر را سر دهید و سخنشهیدانراهخدا را بهگوشمردمبرسانید که سخنما پیرویکردناز خدا و قرآنو خمینیکبیر میباشد.
سخنما آگاهانهزیستناستو آگاهانهمردن

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.