افشاری، رسول: بیستم آبان ۱۳۴۳،در روستای فیله ورین از توابع شهرستان خرمدره به دنیا آمد. پدرش اکبر و مادرش فیروزه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. گروهبان یکم ارتش بود. شانزدهم اردیبهشت ۱۳۶۵، با سمت مسئول واحد تدارکات در ابوقریب توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به پهلو، شهید شد. مزار او در شهرستان زادگاهش واقع است.
وصیتنامه :
ای برادر و خواهر عزیزم که در سنگر مدرسه و در صف نماز جمعه در راهپیمایی ها جبهه را نگه داشته اید ما هم با برادران رزمنده اسلامی در سنگرها جان بر کف آماده هر نوع جانبازی هستیم ، ای مادرم و ای پدرم اگر من شهید شدم گریه نکنید مرگ حق است چه بهتردر سنگر قرآن و اسلام … تو ای برادرم بعد از من گریه نکنید مگر امام حسین در شهادت عباس گریه کرد مگر ابراهیم خلیل ا… از عزیزترین فرزند خود نگذشت پس دیگر چه غمی و چه ملالی ، دیگر چه گریه ای ای پدر جان سرت را در جامعه بالا بگیر ، سینه ات را سپر کن، شاد باش و با زبانت بگو که امانتی داشته ام از طرف خدا اینک این امانت را در راه خدا به خدا می دهم به خواهرانم بگو نماز را فراموش نکنند.
خاطره :
وقتی به مرخصی می آمد از شهادت صحبت می کرد و از ایمان و صفای بچه های جبهه و از اینکه در بین آنها قرار دارد و هم صحبت آنها می شود خیلی خوشحال بود وقتی به مرخصی می آمد خدا خدا می کرد زود تمام شود تا به جبهه برگردد و برایمان از جبهه می گفت که چه حال و هوایی دارد وقتی ما مخالفت می کردیم و می گفتیم که دوستانت برگشته و نرفتند تو هم دیگر نرو می گفت ایمان آنها ضعیف شده جوانی با دیانت و معتقد و مومن بود و خوش اخلاق و خوش سخن لذا حضور خود را در جبهه مفید تر می دانست و عاشق شهادت بود که در آخر هم به آرزویش رسید در آخرین وداع هم گفت وقتی من شهید شدم گریه نکنید و سرتان را بالا بگیرید و گویی اینکه برایم عروس گرفته اید و راهم را ادامه دهید من فهمیدم که بر او الهام شده که این آخرین باری است که او را می بینیم. (پدر شهید)
ثبت دیدگاه