غروب روز سوم دی ماه ۱۳۶۵ کم کم داشت نمایان می شد و هر از چندگاهی گلوله خمپاره ای در اطراف سنگرهای غواص های در خین به زمین می خورد و منفجر می شد. غواص های دریادل دسته دوگروهان دو، برای در امان ماندن از ترکش های احتمالی آن گلوله ها، در سنگری کوچک به شکل فشرده جمع شده بودند و شهید عباس محمدی برای روحیه دادن و تقویت استقامت و پایمردی آنها، شروع کرد به تفسیر فرازهایی از خطبه یازده نهج البلاغه.
او می گفت: حیدرکرار وقتی در روز جنگ جمل، پرچم سپاه اسلام را بدست فرزندش محمد حنیفه سپرد
او فرمود: تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لَا تَزُلْ (اگر کوه ها متزلزل شود تو تکان مخور!) عَضَّ عَلَى نَاجِذِکَ( دندانهایت را به هم بفشار)أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَکَ( جمجمه خویش را به خدا بسپار) تِدْ فِی الْأَرْضِ قَدَمَکَ(قدمهایت را بر زمین میخکوب کن) ارْمِ بِبَصَرِکَ أَقْصَى الْقَوْمِ وَ غُضَّ بَصَرَکَ( نگاهت به آخر لشکر دشمن باشد! چشمت را فروگیر و مرعوب نفرات و تجهیزات دشمن نشو!) وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ ( و بدان! نصرت و پیروزی از سوی خداوند سبحان است۱) با شنیدن صحبت های عباس دلهای خط شکنان قرص و محکم تر شد.
ثبت دیدگاه