-نامه سردار شهید علیرضا مولایی به خواهرش زهرا خانوم
نصرمن الله و فتح قریب یاری از خداوند و پیروزی از آن مسلمین است
حضور برادر گرامی علی نعمتی و خواهر, خانم زهرا مولایی
سلام,سلام برادری کوچک را از آبادان شهر خون و قیام, شهر ایثار و حماسه در زیر رگبارهای شدید صدامیان بپذیرید.امیدوارم که حالتان خوب و در کنار هم خوش و خرم باشید.
برادر و خواهر پیروزی بزرگ و بی نظیر رزمندگان اسلام را که دلاورانه از ایران دفاع می کنند صمیمانه و از ته دل به شما و همه برادران حزب الله جامعه تبریک می گویم و قول می دهم که تا پیروزی نهایی پا از آبادان بیرون نخواهیم گذاشت یا کشته می شویم و یا می کشیم و بدانید که چنان صدام را خواهیم شکست که دیگر آمریکا نتواند از خود عکس العمل نشان دهد.ان شاالله یا در دیدار پیشگاه خداوند و یا که در کربلا؛چون ما راننده هستیم زودتر از همه به کربلا خواهیم رفت و هر وقت که شما بیایید به استقبالتان خواهیم آمد.
بخدا قسم بدانید که هرگز لحظه ای از نظرم دور نیستید.ان شاالله که پیروز و سربلند به زنجان برخواهیم گشت.برادر و خواهر شما باید بدانیدکه وظیفه شما از فردی که درجبهه می جنگد زیاد است.چون او فقط با یک دشمن مبارزه می کند ولی شما باید با چندین دشمن انقلاب مبارزه کنید چون خداوند می فرماید( ألا کُلُّکُم راعٍ و کُلُّکُم مَسؤولٌ) و همه ما در پیشگاه خداوند مسئول هستیم .ان شالله که بتوانیم به وظیفه خود عمل کنیم ان شالله.
ازبابت من نگران نباشید.در آبادان راننده هستیم و به اهواز و جبهه های دیگر می رویم.به خانه سر بزنید و ابدا نگران نباشید.
من روز سه شنبه ۶۱/۱۰/۹ برای ماموریت به اهواز رفته بودم و از آنجا رفتم و پدرم را دیدم.امکان دارد به مرخصی بیاید و اگر آمد دوربین را بدهید بیاورد با پایه و فلاش.
به همه سلام برسانید و بگویید فرصت نوشتن نامه نداریم.به عموها و دایی ها و خاله ها مخصوصا سلمه خاله سلام برسانید.دیگر عرضی ندارم والسلام.
برادر کوچک و دوستدار همیشگی شما علیرضا مولایی اعزامی از زنجان-آبادان واحد ترابری سپاه
چیکو(زهرا)
(علی کوچک) دایان (علی بزرگ) بهشت
خدانگهدار 61/9/14
از راست سرداران شهید زنجان (محمدناصر اشتری-علیرضا مولایی-حمید احدی داخل ماشین)
سلام. خدا قوّت.
زنده باشین