عصر هیجدهم دی ماه ۹۵ است گردان حضرت ولیعصر(عج) بعد از اینکه در عملیات کربلای چهار سازمان خود را از دست داده بود با همان نیروهائی که در دسترس داشت خود را دوباره باز سازی کرده و آموزش های لازم را برای عملیات در آبگیرهای مصنوعی و موانعی که دشمن در منطقه شلمچه ایجاد کرده دیده و کاملا آماده در پشت خاکریزهای روبروی دشمن آخرین توصیهها و نکات لازم برای شکستن خط دشمن را از کادر فرماندهی دریافت میکنند از جمله اینکه فقط وفقط توکل و تکیه گاهشان به خداوند متعال باشد و آز او طلب استعانت بکنند،ساعت حرکت فرا رسیده است لحظه سختی است خداحافظی ها و دل کندن دوستان از همدیگر . در این لحظه سخن شهید یعقوبعلی به ذهنم میرسد که میگفت زیاد با همدیگر صمیمی نشوید چون بعدا تحمل فراق خیلی سخت خواهد بود.
دو گروهان غواص از این گردان آماده به آب زدن هستند:گروهان ۱ به فرماندهی شهید ابوالفضل خدامرادی گروهان ۲ به فرماندهی شهید باقر فتح اللهی!
در زیر نور مهتاب در کنار شکافی که در خاکریز برای ورود غواص ها به آب ایجاد شده فرماندهان محبوب گردان سردار اصانلو – سردار ارجمندی فر شهید رنجبر(از بچههای خوزستان) سردار غلامرضا جعفری و چند نفر دیگر را میبینم که بچهها را یکی یکی بدرقه می کنند شهید رنجبر قرآنی در دست دارد وبه هرکس که از زیر قرآن رد میشود میگوید( آیه وجعلنا….. )را فراموش نکنید
دو گروهان در دو ستون به موازات هم به طرف خاکریز دشمن در حال حرکتند عمق آب به حدی نیست که نیاز به فین(کفش غواصی )باشد به صورت پیاده روی به پیش میروند گاها در جاهائی که عمق آب زیاد است واز سر میگذرد ویا دشمن خمپاره منور میزند از اشنوکر (نی مخصوص تنفس) استفاده می شود.
غوغایی در دل بچهها ست راز و نیازهائی با معبود در میان است، یکی از اصلی ترین آنها تقاضای یاری برای غلبه بر دشمن و جبران شکست کربلای چهار است بعضی هم از این مرحله بالا ترند درد و دلی با معبود و تمنای وصال .خوشا به حالشان.؛
در سکوت کامل به دشمن نزدیک و نزدیک تر می شوند در مسیری که گروهان شهید فتح اللهی حرکت می کند سنگر کمین دشمن وجود دارد. در یک لحظه در آسمان بالا ی سر آنها چند منور روشن میشود دشمن متوجه آنها شده است. ناگهان آتش سنگینی بر سر آنها باریدن می گیرد شلیک تیربار دوشیکا با گلوله های رسام تیر تراش روی آب می زند. خدای من نیروها پشت موانع مانده اند درگیری شدیدی ایجاد شده دشمن با تمام توان مقاومت میکند جنگ نابرابری است ، ترس تکرار کربلای چهار در دلها افتاده است .
در سمت راست گروهان ابوالفضل خدامرادی به پشت سیم خاردار های حلقوی که در چند ردیف روی هم چیده شده اند رسیده است توجه دشمن به سمت گروهان باقر فتح اللهی است سیم خاردار ها یکی یکی بریده میشود نیروها به زیر آب رفته اند فقط سر اشنوکرها بیرون هست.منوری بالای سر آنها روشن میشود خدای من دشمن متوجه این قسمت نیز شده است تیربار دیگری از سمت راست آنها شروع به شلیک میکند و تیر اندازی ممتد نیروهای دیگر دشمن. نیروهای خودی به صورت عرضی پشت سیم خاردار ها پخش می شوند و شروع به در گیر شدن با دشمن آرپی جی زن کم سن و سالی به نام ذاکر توسلی را میبینم از بچهها فاصله میگیرد و یک گلوله آرپی جی به سوی سنگر دوشیکا شلیک میکند.
از بالای سنگر رد می شود جای خود را عوض می کند وگلوله دوم . به پایین سنگر می خورد سنگر ازبین نمی رود ولی تیربار خاموش می شود تیربار چی فرار را بر قرار ترجیح داده است .صدای تکبیر بچهها از عمق جان بلند میشود و تکبیر گویان از روی سیم خاردار هایی که داخل آب مانده و بریده نشده اند به هر زحمتی که هست رد میشوند واز سینه خاکریز بلندی که در انتهای آبگیر هست خود رآ بالا می کشند . مثل اینکه مانند غزوه بدر ملائک به کمک آنها امده اند. درست در زمانی که داشتند از همه جا نا امید میشدند.
مبارزه جانانه شیر مردان غواص دشمن را ازاین قسمت خط به عقب میراند تعداد کمی از بچهها سالم ماندهاند اکثرا یا شهید شده اند یا زخمی هستند .مبارزه تن به تن و رودر رو با عراقی ها شروع شده است .یک ماشین جیپ عراقی در حال فرار است بچهها آن را به رگبار می بندند ولی دور می شود.هیچ یک از مسئولین گروهان را پیدا نمی کنم سعی میکنم با بی سیم دستی که همراه دارم تماسی با آنها پیدا بگیرم بی سیم روشن نمی شود احتمالاآب به داخل آن نفوذ کرده.، دو سه نفری را میبینم که با چراغ قوه به طرف خط فرمانده ی علامت شکستن خط را اعلام میکنند،چند لحظهای نمیگذرد چراغ گردان قرمز رنگی نیز برای علامت دادن به قایق ها روشن میشود. هنوز عراقی ها در اطراف هستند به طرف مان تیر اندازی می کنند نارنجک ها در هوا رد و بدل می شوند.
سردار اوصانلو را میبینم که با اولین قایق خود را به خط رسانده ودستور میدهد که مجروحین را به قایق ها منتقل کنند. مرا هم که با انفجار نارنجکی مجروح شده بودم به قایقی منتقل کردند در داخل قایق مرحوم سید حسن سیادت را دیدم که از ناحیه صورت شدیدا زخمی شده بود. دشمن مسیر عبور قایق ها را به شدت زیر آتش گرفته و می خواهد مانع رسیدن نیروهای کمکی بشود سکاندار قایق به سرعت مارا ازآنجا دور میکند وبه آمبولانسها میرساند.
درپایان یادی بکنیم ازهمه شهدا علی الخصوص شهدای مظلوم عملیات کربلای چهار و کربلای پنج بافاتحه ای همراه با صلوات.
راوی:غواص عملیات کربلای ۵برادر حاج حمید همراز
ثبت دیدگاه