سعادت بزرگ/ شهید قیاسعلی اله وردی
با درس خواندن مشتی بر دهان اربابان آمریکا بزن
گریه نکنید مادر جان، شما هم یک روز مادر شهید خواهید شد!
وداع آخر، کنار ایوان قدیمی
معلم جوان عاشق آنجا شده و گم شدهاش را آنجا یافت
راز گل سرخ/ شهید بیت اله آقامرادی
بدانید که این دنیا فانی است
ما را به جرم عشق موأخذه می کنند، امّا کدام عشق؟
یک سرباز کوچک جبهه اسلام هستم
این نامه را مولایت حسین (ع) برایت فرستاده
بیمحابا نارنجکهایی از بالای معبر روی سرمان میریخت
مظلومیت آقا سیدمرتضی آوینی
عشق به جبهه
جشن شهادت/ شهید مهدی طهماسبی
فرمانده گروهان شهادت
دلنوشته شهید عباس محمدی در رثای دوست و برادر شهیدش ابراهیم اصغری روز جمعه ۱۹دیماه در اهواز بودیم که خبر عملیات کربلای۵ را از رادیو شنیدم. شنبه با چند نفر از برادران به ترابری رفتیم. «برادر مجید تفویضی» و «محسن نجفیان» را در آنجا دیدیم. هر دو زخمی بودند. نام چند نفر از شهدا را […]
به گزارش خبرنگار دفاعپرس در زنجان، امروز یادواره شهدای عملیات کربلای ۴ به همراه اکران مستند «انتظار فاطمه» در زنجان برگزار شد. این یادواره به همت سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری زنجان و همراه با تجلیل از مادر غواص شهید «عباس منتخبی» در سالن اجتماعات حسینیه اعظم زنجان برگزار میشود. این برنامه به همت […]
شهید حبیب گوزلیان فرزند محمدکاظم و صمت باباقزوینی به سال ۱۳۴۴ در شهرستان زنجان در یک خانواده متوسط و مذهبی به دنیا آمد. پدرش بازاری بود. حبیب چهارمین فرزند خانواده بود. او پس از چندی پا به مدرسه گذشت و توانست مقطع ابتدایی، راهنمایی و دیپلم اقتصاد را با موفقیت پشت سر بگذارد. او فردی […]
زندگینامه شهید مهدی حیدری مهدی در سال ۱۳۴۶ در خانواده مذهبی چشم به جهان گشود سال ۱۳۵۶ بود که پدرش فوت کرد .با شروع انقلاب اسلامی که هنوز کودکی ۱۰ ساله بود به هامراه خانوداه مذهبی اش در اکثر تظاهرات دوران انقلاب حضور داشت و با مجود تمام انقلاب را لمس کرد با شروع جنگ […]
محمد عسگر آوندی فرزند حسن و گلدسته در سال ۱۳۴۳ در محله دروازه ارک زنجان، در یک خانواده متوسط و مذهبی به دنیا آمد. پدرش راننده مخابرات بود. محمد تنها فرزند خانواده ایشان بود. او پس از چندی پا به مدرسه گذاشت و تا مقطع دوم دبیرستان ادامه تحصیل داد. در زمان انقلاب اسلامی نیز، […]
شهید علی اصغر نقدی در سال ۱۳۴۸ و در یک خانواده مذهبی به دنیا آمدند و از همان دوران طفولیت با شرکت در جلسات قرآن و عزاداری امام حسین(ع) به همراه پدرشان با معارف قرآنی و اسلامی و قیام امام حسین(ع) آشنا شدند. همزمان با تحصیل فعالیت فرهنگی خود را در بسیج شهید آیت ا… […]
در یکی از روزهای سرد زمستان سال ۱۳۴۲ دلیرمردی در این وادی قدم گذاشت که نامش علی اصغر و نشانش بیات بود. او از همان کودکی توجه خاصی به افراد فامیل داشت. او هم زمان با درس خواندن به کار لوله کشی مشغول شده بود و به طور مستقل کار میکرد، وقتی جنگ تحمیلی شروع […]
شهید سعید حسنی تنها در دوم اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۷ هجری شمسی در شهر زنجان چشم به جهان گشود خانواده وی از نظر اعتقادات مذهبی در رده بالائی قرار داشتند و به همین خاطر ایشان را از همان دوران کودکی با مسائل دین آشنا ساختند ایشان از همان دوران کودکی علاقه خود را نسبت به […]
شهید زین العابدین محمدی در اول آذرماه ۱۳۴۵ در زنجان چشم به جهان گشود. اولین فرزند خانواده اش بود. او در ۱۷ سالگی قدم به جبهه گذاشت. پدرش می گوید: « من آن موقع در قزوین کار می کردم، من خیلی دوست داشتم که او همراه من باشد اما او می گفت: از من برای […]
بهرام خاکباز منفرد فرزند زوج عبداله و زیبنده ندرلو در اول اردیبهشت ماه ۱۳۴۰ در استان تهران در یک خانواده متوسط و مذهبی به دنیا آمد. پدرش کارگر کارخانه کبریت بود و ۲ پسر و ۲ دختر غیر از شهید دارد. بهرام اولین فرزند خانواده بود. خانواده شهید س از چند سال به زنجان آمده […]
گزیده ای از خاطرات شهید غواص علیرضا داورپناه عکس یادگاری هر وقت که عملیاتی میشد، فروغ شهادت در چهره بعضیها میدرخشید غالبا معلوم میشد که چه کسانی رفتنیاند. حتی بچهها خودشان هم احساس میکردند. در چهره و رفتار آنها تحول محسوسی ایجاد میشد. یادش بخیر، هرگز فراموش نمیکنم، چند روز پیش از عملیات کربلای پنج […]
نامه شهید غواص علیرضا داورپناه به خانواده اش چند روز قبل از شهادت بسم الله الرحمن الرحیم قضیهی جنگ امروز برای همهی ما اهمیّتش بیشتر از فروعالدین است. امام خمینی با سلام و درود به حضور مبارک حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا له الفداء و با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی […]
ابراهیم هوای نفس را در خود کشته بود. شیطان را از خود طرد کرده بود. او عاشق شهادت بود. او عاشق لقا بود. او مشتاق زیارت امام حسین بود. او سرباز
جانباز رهبرش بود. او لبیک گوی رهبرش بود. او غم دردمندان و بیچارگان بر دل داشت؛ غمی که او را سال ها رنج داده بود؛ غمی که قلبش را خونین ساخته بود. او سعادت را در شهادت دید و شهادت را شیرین ترین شهدها یافت. زمزمه های علی بر لبش جاری بود؛ زمزمه هایی که جانسوزتر از نوای نی بود.
خاطره ای کوتاه از غواصی شهید احدآقا زاده صبح یکی از روزهای آخر آذر، دستۀ غواصی ما به همراه دستههای اول و سوم گروهان آمادۀ ورود به کارون شد. اول صبح بود و هوا سردتر از روز قبل. آنقدر سرد که دیگر نمیشد حتی داخلِ آب پناه گرفت. مربیها از نیروها میخواستند برای شروع تمرین […]
عملیات کربلای چهار می بایست در ساعت ۲۲:۳۰ مورخ ۱۳۶۵/۱۰/۳ آغاز شود. به همین خاطر غواص های خودی ساعاتی قبل به درون آب رفته و به سمت خط دشمن حرکت کردند. در این میان، نیروهای دشمن که کاملا آماده و هوشیار بودند ضمن پرتاب منور، با تیربار و خمپاره به طرف نیروهای خودی شلیک می […]
«پنجاه متری میشد که زده بودیم به آب.. نور منورهای خوشهای دیگر جلایی نداشتند و داشتند میمردند.از زمین و آسمان گلوله سرخ میبارید. روی محورهای چپ و راست ما. و آن رو به رو، درست رو به روی ما، سکوتش خیلی مرموز بود. و مرا واداشت حس کنم که منتظرند برویم نزدیکتر و آن وقت… […]
یکی از بچه های غواص که از عملیات کربلای چهار مجروح برگشته بود می گفت: صبح روز عملیات، دشمن به شدت کانال های مملو از نیرو را در اطراف روستای خین می کوبید. من در داخل یکی از کانال پیش همرزمان ساحل شکن گردان ولیعصر(عج) نشسته بودم و داشتم آنچه را که دیشب درون اروند […]
در طول مدت آموزش غواصی در قجریه، شهید ابوالفضل خدامرادی فرمانده گروهان دو غواصی بود ولی در اواخر دوره به خاطر بیماری قند خونش، محمدباقر فتح اللهی جایگزین او شد و قرار شد ابوالفضل گروهان آبی-خاکی را فرماندهی نماید. مجید ارجمند می گفت: فرمانده گردان به ابوالفضل گفت: آقا محمد! تو را نخواهم بخشید. ابوالفضل […]