ناگفته های شهر من فرمانده ای که پشت خط نمی خوابید به ظهور امام زمان (عج) چیزی نمانده موتورسوار چمران مردابدی یادداشت های لبنان/ نوشته های شهید دکتر چمران پیروزی در سنگر مدارس برادرم از همه کس با ارزش تر است کتاب ام علاء روایت زندگی ام الشهدا فخرالسادات طباطبایی آب نیست بشکه بشکه شربت ِ دفاع عباس گونه قاسم از حرم حضرت زینب (س) سفر شهادت کاشوب حیدر مهاجر سرزمین آفتاب
مقر تاکتیکی لشکر در آن سوی ارتفاعات لری، نزدیک رودخانه شیلر بود. حدود بیست کیلومتر از خط مقدم فاصله داشت وتردد به سختی با قاطر انجام می گرفت. چند روزی بود که راه جدید باز شده بود و رفت و آمد با سهولت انجام می شد؛ اما اگر کسی با عقبه کار داشت، حدود دو […]
هجوم صبحگاهی دشمن سـاعت ۶ صبـح بـود. عـراق، خـط اول ما را شکسـته و بـا تانک هایش تا نزدیکی کانال پیشروی کرده بود. فاصلـه ی سـنگرهای مـا بـا کانـال ۳۰۰-۲۰۰ متـر بـود. آن طـرف کانـال عراقی ها و این طرف، ما مستقر بودیم. رزمنـده ای کـه تجربـه ی زیـادی در جنـگ داشـت گفـت: عـراق تـک […]
از مدرسه عشق میآید، از سرزمین حماسه و عرفان بر دوش سبویی دارد که پر از اشکهای فراق است وضویش را در باتلاق های هورالهویزه گرفته و نمازهایش را در لابلای نیزارهای جزیره ی مجنون در زیر آتش خمپاره ها و گلوله ها اقامه کرده است. و از نیزارهایش قلمهایی برای نوشتن ساخته است او […]