برادرم از همه کس با ارزش تر است کتاب ام علاء روایت زندگی ام الشهدا فخرالسادات طباطبایی آب نیست بشکه بشکه شربت ِ دفاع عباس گونه قاسم از حرم حضرت زینب (س) سفر شهادت کاشوب حیدر مهاجر سرزمین آفتاب امام زمان سربازانش را فرماندهی می کند جشن عروسی بماند برای بعد با لباس سفید احرام خندید هدف شما از درس خواندن چیست؟ طلبه ای که کشتی گیر با معرفتی بود عطر برادر مادرم دعا کنید پیروز باشیم
کاش دنیا بداند در مهرسال ۱۳۵۹در جبهه نه بلکه در شهر هزار و یک شب بغداد در مقابل نعره ی افسر عراقی که به بهانه اینکه بداند چه کسی حرس خمینی ( پاسدار ) است ، می خواست پنجاه نفر را به رگبار ببند ، علیرضا الهیاری خودش را از صف بیرون کشید و گفت : نکشید ، اینها هیچ کدام حرس ( پاسدار ) امام خمینی نیستند . فقط من حرس ( پاسدار ) خمینی هستم و لحظاتی بعد ایستاده به زمین افتاد .
کتاب “من زنده ام” خاطرات دوران چهار سالهی اسارت معصومه آباد در زندانهای رژیم بعث صدام است. این کتاب در رابطه با اسارت و بخشی از خاطرات نانوشته ۴ بانوی اسیر ایرانی به نگارش در آمده تا گویای وضعیت زنان اسیر در زندان های رژیم بعث عراق، و همچنین عفت و حیای آنان در دوران […]