برادرم از همه کس با ارزش تر است کتاب ام علاء روایت زندگی ام الشهدا فخرالسادات طباطبایی آب نیست بشکه بشکه شربت ِ دفاع عباس گونه قاسم از حرم حضرت زینب (س) سفر شهادت کاشوب حیدر مهاجر سرزمین آفتاب امام زمان سربازانش را فرماندهی می کند جشن عروسی بماند برای بعد با لباس سفید احرام خندید هدف شما از درس خواندن چیست؟ طلبه ای که کشتی گیر با معرفتی بود عطر برادر مادرم دعا کنید پیروز باشیم
عملیات فتح المبین شروع شده بود و در تپه های «علی گره زد» با لودر مشغول ساختن سنگر بودیم. بین راننده لودرها، یکی از بچه های اصفهان به نام حسین، فعالتر و مصمّم تر از بقیه کار میکرد. یکروز از سر صبح، بی وقفه مشغول ساختن سنگر بود. ظهر آمد نمازش را خواند و دوباره […]