برادرم از همه کس با ارزش تر است کتاب ام علاء روایت زندگی ام الشهدا فخرالسادات طباطبایی آب نیست بشکه بشکه شربت ِ دفاع عباس گونه قاسم از حرم حضرت زینب (س) سفر شهادت کاشوب حیدر مهاجر سرزمین آفتاب امام زمان سربازانش را فرماندهی می کند جشن عروسی بماند برای بعد با لباس سفید احرام خندید هدف شما از درس خواندن چیست؟ طلبه ای که کشتی گیر با معرفتی بود عطر برادر مادرم دعا کنید پیروز باشیم
ای پیش پرواز کبوتر های زخمی بابای مفقودالاثر، بابای زخمی دور از تو سهم دختر از این بار هم پر پس کی؟ کی از حال و هوای خانه غم پر؟ تا یاد دارم برگی از تاریخ بودی یک قاب چوبی روی دست میخ بودی توی […]
ای پدر جان منم زهرایت دختر کوچک تو ای امید من و ای شادی تنهایی من به خدا این صدمین نامه بود از چه رو هیچ جوابم ندهی ؟یاد داری که دم رفتن تو دامنت بگرفتم ؟ من به تو می گفتم پدر اینبار نرو پدر اینبار نرومن همانروز بله فهمیدم سفرت طولانی ست از […]
پس پدر کی ز جبهه می آید باز کودک ز مادرش پرسید گفت مادر به کودکش که بهار غنچه ها و شکوفه ها که رسید باز کودک ز مادرش پرسید کی بهار و شکوفه می آیند گفت مادر که هر زمان در باغ غنچه ها لب به خنده بگشایند روز دیگر سراغ باغچه رفت کودک […]