روایت رهبر انقلاب از آغاز جنگ تحمیلی
سرباز روز نهم
خس بی سر و پا / سفرنامه حمید حسام از پیاده روی اربعین
ازدحام بوسه / خاطرات پیاده روی اربعین
به طمع بهشت یا مسئولیت شیعه بودن
شیرینی زیارت در تلخی اسارت
شوق آزادی
راه امام حسین گریه ندارد
شما نمی دونید؛ شهادت لذت بخشه
به یاد شهیدان خط شکن در عملیات رمضان
ای غافر الذنوب والخطیئات! در روز حساب مرا روسفید گردان
راز/ خاطره ای از شهید حمیدرضا فرائی
سعادت بزرگ/ شهید قیاسعلی اله وردی
با درس خواندن مشتی بر دهان اربابان آمریکا بزن
گریه نکنید مادر جان، شما هم یک روز مادر شهید خواهید شد!
یکی بود یکی نبود ، یه کشوری بزرگی رو نقشه بود به اسم ایران که وجب به وجبش افتخار آفرین بود. قطعه ی کوچکی از خاک پهناور ایران اسمش زنجان بود و عجب انسان های بزرگی در همین قطعه ی کوچک به دنیا اومدند ، زندگی کردند و بزرگ شدند . اسم یکی از این […]
چند روز بود که معصومه حال خوشی نداشت، کمغذا شده بود و مدام سرگیجه داشت. مادر پرویز از دخترش خواست تا او را به دکتر ببرد. دکتر آزمایش نوشت. روز بعد اکرم با خوشحالی به خانهی آنها آمد. نتیجهی آزمایش را به او داد و گفت: مبارکه خانم، داری مادر میشی! معصومه مات و مبهوت […]
لحظه ی تحویل سال پرویز در خانه ی خانم بزرگ بود. خاله ها و دایی هایش هم بودند. خانم بزرگ از لای قرآن به آنها عیدی داد. پرویز دلش برای خانواده اش پر می کشید. دوست داشت هرچه زودتر نزد آن برود. از فامیل خداحافظی کرد و به سمت مغازه به راه افتاد. پسردایی اش […]
خط هشتم یک رمان داستانی جذاب از زندگی شهید پهلوان پرویزعطایی است.پرویز بنیانگزارکونگ فو در شهر زنجان بود و برای پاسداری از انقلابی که نوپا بود شاگردان زیادی تربیت کرد که بسیاری از آنها نیز به شهادت رسیده اند.پرویزدرسال۱۳۳۶ در خانواده مذهبی از اهالی شهرستان لنجان اصفهان (روستای کچوئیه) به دنیا آمد. تحصیلات خود را […]