ناگفته های شهر من فرمانده ای که پشت خط نمی خوابید به ظهور امام زمان (عج) چیزی نمانده موتورسوار چمران مردابدی یادداشت های لبنان/ نوشته های شهید دکتر چمران پیروزی در سنگر مدارس برادرم از همه کس با ارزش تر است کتاب ام علاء روایت زندگی ام الشهدا فخرالسادات طباطبایی آب نیست بشکه بشکه شربت ِ دفاع عباس گونه قاسم از حرم حضرت زینب (س) سفر شهادت کاشوب حیدر مهاجر سرزمین آفتاب
نامه شهید قهرمان ابوالفضلی به خانواده اش به نام خداوند بخشایندهی مهربان برسد به دست پدر و مادرم ضمن عرض سلام و آرزوی موفقیت در کارهایتان برای شما امیدوارم که در زیر سایهی خداوند متعال صحّت و سلامت بوده باشید و اگر از روی لطف و محبت تان احوال فرزندتان قهرمان را خواسته باشید الحمدالله […]
از عطر گل یاس و عطر محمدی استفاده میکرد و هر وقت قم میرفت برایم عطر میخرید. میگفت: «دختردار شدیم اسمش را سمیه و پسرمان را میثم میگذارم تا مثل سمیه و یاسر که پشتیبان پیامبر بودند اینها هم پشتیبان امام باشند.»
زندگینامه سردارشهید جواد رسولی جواد رسولی در یک خانواده مذهبی و متوسط در شهرستان زنجان دیده به جهان گشود. از همان دوران کودکی به واجبات اهمیت زیادی می داد نمازهای یومیه ایشان ترک نمی شد حتی نماز و روزه اش قبل از رسیدن به سن بلوغ ترک نمی شد. علاقه شدیدی به قرآن داشت و […]