حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

افزونه جلالی را نصب کنید. ساعت تعداد کل نوشته ها : 6144 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 362×

برچسب » جزیره مجنون

ما روسیاهان چگونه می خواهیم راه پاکشان را ادامه دهیم
3 ماه قبل

ما روسیاهان چگونه می خواهیم راه پاکشان را ادامه دهیم

با کوله باری سنگین از گناه سال هایی از عمرمان به باد فنا رفت.هم اکنون که اندکی فکر می کنم بر ایام گذشته تأسف می خورم. تأسف می خورم که چرا با غفلت و خواب، عمر سپری کردم. چرا نعماتی که خدا برایم داده بود صحیح استفاده نکردم. در این ایام که نسبتا زیاد است […]

باز به یاد شهدا افتاده ام/شهید میکائیل کریمی
3 ماه قبل

باز به یاد شهدا افتاده ام/شهید میکائیل کریمی

خدایا چه گویم باز به یاد شهدا افتاده ام قافله ی شهیدان در حال حرکت است. خدایا تو را به احترام خون پاک این شهیدان گناهان ما را ببخش. خدایا تویی پوشاننده ی عیبها. خدایا تویی بخشنده و مهربان خدایا تویی آمرزنده ی ما که بنده ی لایقی نیستیم تا گناهانمان را ببخشی. تو را […]

تفریح در لشکر، سختی در جزیره
3 ماه قبل

تفریح در لشکر، سختی در جزیره

عملیات خیبر شروع شده بود. من و تعدادی از دوستان رزمنده،  برای تفریح و سرگرمی مشغول یک بازی محلی بودیم. یک دفعه، من دیدم برادر حسن باقری با تویوتا آمد. من زود دستم را روی صورتم گرفتم تا نبیند. او هم به روی خودش نیاورد. چندتا بوق زد تا دوستان متفرق شوند. در تاریخ ۱۳۶۲/۱۲/۰۶ […]

جمع کردن اعضای بدن شهید در چفیه
3 ماه قبل

جمع کردن اعضای بدن شهید در چفیه

صبح دومین روزی که ما در جزیره ی مجنون بودیم، پاتک عراقی ها شروع شد. گلوله و مهمات نداشتیم. نیروهای بعثی به طرف مواضع ما، گلوله ی شیمیایی پرتاب می کردند. رزمنده ها گفتند: سریع آتش روشن کنید. ما زیر آتش و پاتک شدید دشمن، پیشروی می کردیم. در قسمتی که مستقر بودیم، سنگر و […]

با دیدن لباس پاسداری یاد رحمانم می افتم
1 سال قبل

با دیدن لباس پاسداری یاد رحمانم می افتم

هر زمان هم مي‌پرسيدم كه رحمان جان! از چه زماني در جنگي؟‌! مي‌گفت: بوديم ديگه، من كه آنجا كاره‌‌اي نيستم؟‌! اما بعد از شهادت مشخص شد كه فرمانده تبليغات بود.

ذبیح الله گفت بگذار این نمازی که خواندم هضم شود
1 سال قبل
در آخرین لحظات عزیمت کاروان (شهیدان) خیبر، یعنی همان گروهی که به نظر امام با دو دستگاه مینی بوس از مقابل مسجد آیت الله دستغیب عزیمت نمودند، شهید عزیز ذبیح الله نجفلو مشغول نماز شد و فقط نماز مغرب را ادا نمودند و وقتی نمازشان تمام شد جهت اداءِ نماز عشاء قیم نکردند بنده از ایشان سؤال کردم پس نماز دومت را نمی خوانی؟ شهید با لحن ملیح و خندان پاسخ دادند که نخیر بگذار این نمازی که خواندم هضم شود بعد نماز بعدی را بخوانم!

ذبیح الله گفت بگذار این نمازی که خواندم هضم شود

عزیز ذبیح الله نجفلو مشغول نماز شد و فقط نماز مغرب را ادا نمودند و وقتی نمازشان تمام شد جهت اداءِ نماز عشاء قیم نکردند بنده از ایشان سؤال کردم پس نماز دومت را نمی خوانی؟ شهید با لحن ملیح و خندان پاسخ دادند که نخیر بگذار این نمازی که خواندم هضم شود بعد نماز بعدی را بخوانم!

کله قند عروسی
3 سال قبل

کله قند عروسی

کله قندها را پایین آوردم تا گرد و خاک شان را پاک کنم. دو کله قند خریده بودم رای میکائیل و فضائل.آن ها را در بهترین جای دکور گذاشته بودم تا دست کسی به آنها نرسد. وقتی نگاهشان می کردم دلم می خواست زودتر برادرهایم سروسامان بگیرند تا کله قندها را برای آنها و عوش […]

گفتم: نرو خندید و رفت!
3 سال قبل

گفتم: نرو خندید و رفت!

گفت‌وگو با خواهر سردار شهید حسن باقری کبری باقری هستم. حسن یک سال از من کوچک‌تر است. اسمش را پدربزرگم انتخاب کرد و به گوشش خواند. از بچگی‌اش چیزی یادم نیست. با هم بازی می‌کردیم. با هم می‌رفتیم و می‌آمدیم. پسربچه‌ها طوری هستند که غرور و تعصب خاصی دارند. او هم این‌طوری بود. نمی‌گذاشت بچه‌ها […]

به امید زیارت کربلا-نامه شهید محمدناصر اشتری
4 سال قبل

به امید زیارت کربلا-نامه شهید محمدناصر اشتری

بسمه تعالی سلام علیکم با سلام خدمت شما خانواده محترم(امیدوارم الله وارکیی حالیز یاخچی اولا ان شاالله) دعای خیر شما بدرقه راه رزمندگان. سلام ما وکلیه رزمندگان را به خانواده شهدا برسانید و حتما جهت سرکشی به خانه آن عزیزان بروید، مخصوصا خانه شهید پیرمحمدی-باقری-مجینه و غیره. به همه دوستان و آشنایان سلام برسانید.در مجامع […]

هر کس در طلائیه ایستاد، اگر در کربلا هم بود‌، می‌ایستاد
5 سال قبل

هر کس در طلائیه ایستاد، اگر در کربلا هم بود‌، می‌ایستاد

عملیات به سختی دنبال می‌شد و فقط غیرت بچه‌ها بود که کار را جلو می‌برد. منحنی‌زن‌های عراق، منطقه را شخم می‌زدند و وجب به وجب خمپاره‌ای بر زمین می‌نشست و رزمنده‌ای بر زمین می‌افتاد. در آن سختی کار، شهید میثمی گفت: «هر کس در طلائیه ایستاد، اگر در کربلا هم بود‌، می‌ایستاد». بچه‌ها مقاومت می‌کردند […]

هنوز نمرده ایم(به یاد شیر بچه های خیبر)
5 سال قبل

هنوز نمرده ایم(به یاد شیر بچه های خیبر)

اسماعیل ملهونی متولد سال ۱۳۴۲ بود و بارها در جبهه های جنگ حضور یافت و چند بار مجروح شد. وی از مداحان دوران دفاع مقدس بود که با صدای گرم خود شور ایثار و شهادت طلبی را در رزمندگان اسلام زنده نگه می داشت. اسماعیل ملهونی در جرگه جانبازان شیمیایی جنگ تحمیلی نیز قرار داشت. […]

موذن طلائیه
5 سال قبل

موذن طلائیه

آخرین روزهای سال ۷۲بود.بچه های تفحص همه به دنبال پیکر های مطهر شهدا بودند.مدتی بودکه در منطقه خیبر(طلائیه)به عنوان خادم الشهدا انتخاب شدیم.با دل وجان به دنبال پاره های دل این ملت بودیم .قبل از وارد شدن به منطقه تابلویی نظرمان را جلب کرد:با وضووارد شوید این خاک آغشته به خون شهیدان است .این جمله […]

سفرنامه بسیجی
5 سال قبل

سفرنامه بسیجی

الله آدیلان باشلورام سوزومی یاری تاپوب ایتیرمیشم اوزومی دایان قلم قوی بیر سیلیم گوزومی یوخدی دوزوم آغلا گوزوم،آز آغلا آغلاساندا غیرت سوزون یاز آغلا عومور گئچور انسان ئوزون ایتیریر گور معرفت سنی هارا یتیریر شرطی بودور باج ویرمیاخ شیطانا مومن اولاخ گویدن گلن قرآنا جانلار چیخار جانان سسی کسیلمز دل لال اولار وجدان سسی کسیلمز […]