روایت رهبر انقلاب از آغاز جنگ تحمیلی
سرباز روز نهم
خس بی سر و پا / سفرنامه حمید حسام از پیاده روی اربعین
ازدحام بوسه / خاطرات پیاده روی اربعین
به طمع بهشت یا مسئولیت شیعه بودن
شیرینی زیارت در تلخی اسارت
شوق آزادی
راه امام حسین گریه ندارد
شما نمی دونید؛ شهادت لذت بخشه
به یاد شهیدان خط شکن در عملیات رمضان
ای غافر الذنوب والخطیئات! در روز حساب مرا روسفید گردان
راز/ خاطره ای از شهید حمیدرضا فرائی
سعادت بزرگ/ شهید قیاسعلی اله وردی
با درس خواندن مشتی بر دهان اربابان آمریکا بزن
گریه نکنید مادر جان، شما هم یک روز مادر شهید خواهید شد!
خاطره ای کوتاه از سردار شهید اکبر منصوری راوی: فخری السادات موسوی برگرفته از کتاب پاییز آمد به قلم گلستان جعفریان یکی ازدوستان صمیمی احمد، اکبر منصوری بود که قبلا او را در سپاه دیده بودم. پسر تحصیل کرده و مودبی بود. رفتار پر از محبت و علاقه او به احمد آن شب توجه […]
روز قدس و مساله غزه در بیانات مقام معظم رهبری مسأله غزه قضیه اول دنیای انسانیت است امروز قضیهى اول جهان اسلام قضیهى غزه است؛ شاید بشود گفت قضیهى اول دنیاى انسانیت، قضیهى غزه است. سگ هارى و گرگ درندهاى به انسانهاى مظلوم حمله کرده است؛ چه کسى مظلومتر از کودکان معصومى که در این […]
حسن آندی سال ۱۳۳۳ در خانوادهای مذهبی و متدین در شهرستان قم دیده به جهان گشود. یک سال داشت که خانوادهاش از شهر مقدس قم به شهر خمین مهاجرت کردند. دوران دبستان، راهنمایی و دبیرستان خمین گذرانده و به منظور ادامه تحصیل در تربیت معلم راهیتهران (شهر ری) شد هنوز انقلاب وارد مراحل جدی نشده […]
خاطرات سردار محمدتقی اوصانلو از عملیات فتح خرمشهر(۱) تیپ ۱۷ علی بن ابیطالب با ارتش ادغام شده بود.قرار بود عملیات مشترکی انجام دهیم.پیش از عملیات در کنار مقبره دانیال نبی در شوش مستقر شده بودیم.خمپاره های ۶۰ عراقی ها به محل استقرار ما می رسید.با وجود اینکه خط اصلی عراقی ها بعد از کرخه بود […]
خاطرات سردار محمدتقی اوصانلو از عملیات فتح خرمشهر(۲) در عملیات بیت المقدس عمده نیروهای زنجان در تیپ ۷ ولی عصر(عج) و تیپ ۸ نجف اشرف بودند.چون تیپ۱۷ مال شهرهای نیروخیزی مثل قم بود و احتیاج به تامین نیرو از استان های دیگر نداشت.البته در جاهای دیگر هم نیرو داشتیم؛مثل کردستان که جزو ماموریت های دائمی […]
خاطرات سردار محمدتقی اوصانلو از عملیات فتح خرمشهر(۳) نهم اردیبهشت ماه ساعت ۱۲:۳۰ شب مرحله اول عملیات آغاز شد.سرآغاز درگیری ها با تیپ کربلا بود.از اینکه در مرحله اول عملیات حضور نداشتیم همه بچه ها دلگیر بودند اما فرماندهان اطمینان دادند که ما هم وارد عمل خواهیم شد. تیپ۸ نجف زیرنظرقرارگاه فتح به فرماندهی غلامعلی […]
خاطرات سردار محمدتقی اوصانلو از عملیات فتح خرمشهر(۴) ما در یک ساعت اول شروع درگیری حدود بیست ،سی تانک دشمن را از رده خارج کردیم.وضعیت که پیچیده شد حس کردم از فشار تانک ها کاسته می شود.تانک ها عقب نشینی می کردند چیزی نگذشت که از کمند تانک ها رها شدیم ولی از همه سو […]
خاطرات سردار محمدتقی اوصانلو از عملیات فتح خرمشهر(۵) هفدهم اردیبهشت ماه مرحله دوم عملیات را به پایان رساندیم و منتظر پاتک عراقی ها بودیم.مصمم بودیم اگر پاتک کردند جلویشان جانانه بایستیم.با حمید باکری تماس بی سیمی داشتیم و موقعیت وضعیت مان را به یکدیگر می گفتیم.حمید از جمله فرماندهانی بود که نیروهایش را از اول […]
خاطرات سردار محمدتقی اوصانلو از عملیات فتح خرمشهر(۶) در برخی اسناد و نوشته ها مرحله سوم عملیات بیت المقدس را مرحله آزادسازی خرمشهر می نویسند در حالی که این گونه نیست.ما درمرحله سوم خرمشهر را محاصره کردیم و تا دروازه خرمشهر رسیدیم.انجام دو مرحله عملیات و کسب موفقیت های لازم در این مرحله هم بچه […]
خاطرات سردار محمدتقی اوصانلو از عملیات فتح خرمشهر(۷) برای پاکسازی نخلستان ،خاکریزها وکانال ها به چندگروه تقسیم شدیم. از نیروهای دشمن هرکس مقاومت می کرد کشته می شد.تعداد اندکی اسیر شدند وبقیه را تار و مار کردیم. راه مان را ادامه دادیم و به دو طبقه ها در نزدیکی جاده و بیرون خرمشهر رسیدیم.عراقی ها […]
با تشکر از تلگرافاتی که در فتح خرمشهر به این جانب رسیده است، سپاس بی حد بر خداوند قادر که کشور اسلامی و رزمندگان متعهد و فداکار آن را مورد عنایت و حمایت خویش قرار داد و نصر بزرگ خود را نصیب ما فرمود؛ و این جانب با یقین به آن که «مَا النصرُ اِلاّ […]
در حالی که خبرهای تنشهای مرزی ایران و عراق کمکم جدیتر میشد، در آخرین روز شهریورماه، ارتش عراق رسماً با استعداد ۴۸ یگان سازماندهی شده در قالب تیپها و لشکرهای زرهی، مکانیزه و پیاده، با پشتیبانی ۸۰۰ قبضه توپ، ۵۴۰۰ دستگاه تانک و نفربر، ۴۰۰ قبضه توپ ضدهوایی، ۳۶۶ فروند هواپیما و ۴۰۰ فروند هلیکوپتر […]
بعد از عملیات بیت المقدس و آزادی خرمشهر فضائل که زخمی شده بود، در یکی از بیمارستان های تهران بستری بود.ما هم رفتیم تهران.چند روزی آنجا ماندم.گروهی خبرنگار با دوربین و میکروفن و وسایل دیگرآمدند تا با فضائل مصاحبه کنند؛اما او اصلا راضی به این کار نبود.این را می شد از قیافه گرفته و ابروهای […]
خرمشهر آزاد شد… خبر را شنیدیم از خوشحالی یک جا بند نمی شدیم.مردم شور و نشاط عجیبی داشتند.تلویزیون شادی همه را نشان می داد.همچنین رزمنده های پیروز و اسرای عراقی را. همگی به تصاویری که از تلویریون پخش می شد با دقت نگاه می کردیم تا شاید نصراللله را بین رزمنده ببینیم.با مادر گفتم:دیدی مامان! […]
خبر وئر ای صبا اهل ولایه، گئدیر رزمندلر کرب و بلایه، چاغیر پیر و جوانی ، نشان وئر کربلانی یاواش گئت ای زیارت کاروانی، …. چاغیر پیرو و جوانی، یولا سال کاروانی وقتی این شعر های زیبای ترکی را مرور می کنم، بی درنگ یاد مداحی های شهید اکبر جداری می افتم، با چه شوری […]
یکی از فرماندهان عراقی که از خرمشهر جان سالم به در برده بود در خاطراتش مینویسد: «در روز ۲۶/۵، تمام تیپهایی که سالم مانده بودند. عقبنشینی کردند. روز بسیار بدی بود، چون فرماندهی نظامی دستور اعدام تعداد زیادی از افسران را صادر کرد، اما به من و سرهنگ احمد زیدان نشان شجاعت اعطا کردند. سرهنگ […]
سه روز به عملیات بیت المقدس باقی مانده بود که فرماندهان، یک شب،ما را برای شناسایی به یک منطقه بردند. صبح زود گفتند که باید این مسیر را سینه خیز برگردید. مسیر، خیلی طولانی بود. عراقی ها ۳۰۰ – ۲۰۰ متر با ما فاصله داشتند.ما به پشت رودخانه ی کارون برگشتیم. صبح همان روز، ما […]
بنده در ۱۷ سالگی در سال ۱۳۶۰ آموزش را تمام کرده به جبهه جنوب اعزام شدم و چند روز نگذشت عملیات بیت المقدس در سال ۰۲/۱۰/۱۳۶۱ شروع شد. ما در شب جمعه در ساعت ۷ بعدازظهر ۰۹/۰۲/۶۲ از رود کارون گذشتیم و به طرف دشمن پیشروی کردیم تا نزدیکی خط مقدم دشمن ساعت ۵/۴ صبح […]