ناگفته های شهر من فرمانده ای که پشت خط نمی خوابید به ظهور امام زمان (عج) چیزی نمانده موتورسوار چمران مردابدی یادداشت های لبنان/ نوشته های شهید دکتر چمران پیروزی در سنگر مدارس برادرم از همه کس با ارزش تر است کتاب ام علاء روایت زندگی ام الشهدا فخرالسادات طباطبایی آب نیست بشکه بشکه شربت ِ دفاع عباس گونه قاسم از حرم حضرت زینب (س) سفر شهادت کاشوب حیدر مهاجر سرزمین آفتاب
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالعظمی خامنهای، همزمان با هفته دفاع مقدس و در آستانه سالروز شکست حصر آبادان، جمعی از فرماندهان، رزمندگان و ایثارگران و هنرمندان با حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند. در ابتدای این برنامه، […]
-نامه سردار شهید علیرضا مولایی به خواهرش زهرا خانوم نصرمن الله و فتح قریب یاری از خداوند و پیروزی از آن مسلمین است حضور برادر گرامی علی نعمتی و خواهر, خانم زهرا مولایی سلام,سلام برادری کوچک را از آبادان شهر خون و قیام, شهر ایثار و حماسه در زیر رگبارهای شدید صدامیان بپذیرید.امیدوارم که […]
روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ که جنگ شروع شد، من با دوستانم حسین تجلی و سید هادی علویّون در راهِ یکی از شهرهای شمال کشور بودیم. وقتی از رادیو شنیدیم که هواپیماهای عراقی به کشورمان حمله کردهاند، ناراحت شدیم. نباید در برابر آنها ساکت مینشستیم و حملهشان را بیپاسخ میگذاشتیم. من به زنجان برگشتم. آن موقع […]
از روزهای اوّل قصد داشتم بروم «خرمشهر» و آبادان؛ لکن نمیشد. علت هم این بود که در اهواز، از بس کار زیاد بود، اصلاً از آن محلّی که بودیم، تکان نمیتوانستم بخورم. زیرا کسانی هم که در خرمشهر میجنگیدند، بایستی از اهواز پشتیبانیشان میکردیم. چون واقعاً از هیچ جا پشتیبانی نمیشدند. در آنجا، بهطور کلّی، […]