روایت رهبر انقلاب از آغاز جنگ تحمیلی
سرباز روز نهم
خس بی سر و پا / سفرنامه حمید حسام از پیاده روی اربعین
ازدحام بوسه / خاطرات پیاده روی اربعین
به طمع بهشت یا مسئولیت شیعه بودن
شیرینی زیارت در تلخی اسارت
شوق آزادی
راه امام حسین گریه ندارد
شما نمی دونید؛ شهادت لذت بخشه
به یاد شهیدان خط شکن در عملیات رمضان
ای غافر الذنوب والخطیئات! در روز حساب مرا روسفید گردان
راز/ خاطره ای از شهید حمیدرضا فرائی
سعادت بزرگ/ شهید قیاسعلی اله وردی
با درس خواندن مشتی بر دهان اربابان آمریکا بزن
گریه نکنید مادر جان، شما هم یک روز مادر شهید خواهید شد!
دست نوشته شهید سردار اصغر محمدیان که بدون دخل و تصرف تقدیم می گردد: ۱۸/۱۰/۵۹ پنج شنبه من و برادران ابو بصیری فضل الهی حسینی و چند تن از برادران جهت استحمام عازم اهواز شدیم و در بین راه من و برادر ابو بصیری در شهرک دار خوئین از برادران جدا شدیم و بالاخره مینی بوس […]
وصیت نامه این وصیت را در حالى مى نویسم که پاى راستم تیر خورده و شکسته است. خدا این قربانى حقیر را قبول کند. برادران و خواهران! در خط امام باشید و باکفر و منافقین مبارزه کنید و تا انقلاب مهدى انقلاب را ادامه دهید. ازپدر و مادر و خواهران و برادران عزیز مى خواهم، […]
روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ که جنگ شروع شد، من با دوستانم حسین تجلی و سید هادی علویّون در راهِ یکی از شهرهای شمال کشور بودیم. وقتی از رادیو شنیدیم که هواپیماهای عراقی به کشورمان حمله کردهاند، ناراحت شدیم. نباید در برابر آنها ساکت مینشستیم و حملهشان را بیپاسخ میگذاشتیم. من به زنجان برگشتم. آن موقع […]
گوش دهـید (سکّیز ایل مقدس دفاعین دییلمه میش خاطره لری . . . ) طرح و اجرا : سید یعقوب شبیری ( شهید برونسی و شهید محمدیان)
زندگینامه سردار شهید اصغر محمدیان اصغر محمدیان در دوم شـهریور ۱۳۳۹ در زنـجـان از مادری به نام منیـژه خلیلیان، به دنـیا آمـد. پـدر او- جلال- از وضع مالی نسبتاً خوبی برخوردار بود و از افراد خیر بازار محسوب می شد. او از سه تا پنج سالگی به کودکستان رفت و به خاطر تیزهوشی از پنج […]