جبهه از دانشگاه واجب تر است
نماز خواندن دوست خجالتی
خودم ضامن او شدم
دل و جگردار میدان؛ شهید رمضان عدل
با خدا عهد دوباره ببندید
از من ناراحت نباشید
فلسطین
شهیدی که دموکرات ها پس از شهادت گوشت تنش را خوردند!
روایت رهبر انقلاب از آغاز جنگ تحمیلی
سرباز روز نهم
خس بی سر و پا / سفرنامه حمید حسام از پیاده روی اربعین
ازدحام بوسه / خاطرات پیاده روی اربعین
به طمع بهشت یا مسئولیت شیعه بودن
شیرینی زیارت در تلخی اسارت
شوق آزادی
گفتم مادر دیگه شناخته شدی ، اینها رحم ندارند ، انصاف ندارند مادر . من که نمی گم تظاهرات شرکت نکن ، ولی خوب حواست جمع کن. سرش پایین بود . بلند نکرد که جوابی بدهد . همیشه همین طوری بود. انگارتوی یه دنیای دیگه سیر می کرد . گفتم : آخه آدم حسابی من […]
آدینه لو، ابوالفضل: یکم بهمن ١۴٢٩ ، در روستای دولاناب از توابع شهرستان زنجان به دنیا آمد. پدرش عبدالمجید، در سازمان آب خیزداری کار می کرد و مادرش گلشن نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. حسابدار کارخانه بود. سال ١٣۵۴ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. شانزدهم آبان۱۳۵۷، در […]
ابوالفضل فرزند عبدالمجید و گلشن در سال ۱۳۲۹ در روستای دولاناب به دنیا آمد.او تا ششم ابتدایی درس خواند و در شرکت تعاونی روستا مشغول به کار شد.بعدها در کارخانه میخ زنجان استخدام شد. در تظاهرات خیابانی با سیل جمعیت به طرف چهارراه آمریکایی می رفتند که نیروهای مسلح رژیم شروع به تیراندازی کردند.ابوالفضل هم […]