در این کتاب درباره جنگ هشت ساله مینویسد؛ جنگ هشت ساله نمرده است که برایش مجلس ختم بگیریم. جنگ هشت ساله شهید شد و شهید، زنده است و خون شهید در همه رگهای جامعه جاری است؛ اشهدا برای چه افقی جنگیدند
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، این اثر شامل چندین فصل با عناوین «جنگی که بود، جنگی که هست»، «دفاع مردمی و نهضت فرهنگی»، «حاشیهای بر جنگ شهید»، «شهدا این قدرها هم نازنین نبودند»، «ارزش جنگ در جنگ ارزشها»، «عبور از جنگ یک وجبی»، «عملیات مکمل»، «یاد شهدا و راه شهدا» و «پالایشگاه اسلام ناب» است.
در این کتاب درباره جنگ هشت ساله مینویسد؛ جنگ هشت ساله نمرده است که برایش مجلس ختم بگیریم. جنگ هشت ساله شهید شد و شهید، زنده است و خون شهید در همه رگهای جامعه جاری است؛ اگر چشم بگشاییم و اگر گوش بسپاریم به آن که گفت؛ امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، جنگ پابرهنهها و مرفهین بیدرد شروع شده است.
نویسنده در بخش دیگری به حفظ و بهرهبرداری از گنج دفاع مقدس تأکید کرده و مینویسد؛ حفظ و بهرهبرداری از گنج دفاع مقدس، همچون خود جنگ نیازمند حضور گسترده مردمی است. با چند مرکز و بنیاد و سازمان دولتی هر چند عریض و طویل، نمیتوان گنج عظیم جنگ را کشف و این سرمایه را نقد کرد. دفتر هنر و ادبیات مقاومت حوزه هنری پس از هجده سال کار پیگیر و مخلصانه، حدود ششصد عنوان کتاب منتشر کرده است. برخی از این اثار نیز همپوشانی دارند و یک ماجرا را از چند زاویه روایت کردهاند. مجموعه آثار منتشر شده درباره دفاع مقدس، هجده سال پس از پایان جنگ به شش هزار عنوان نمیرسد.
این در حالی است که بیش از دویست هزار شهید داریم که اگر برای هر ۱۰ نفرشان یک کتاب منتشر شود، بیست هزار عنوان کتاب منتشر خواهد شد. صدها هزار رزمنده دیگر هم داریم که هنوز خاطرات و روایات شان از دفاع مقدس در سینهها مانده و فرصتی برای ثبت و نشر و انتقال آن به نسلهای بعدی فراهم نیامده است. علاوه کنید بر این ها، میلیونها ایرانی دیگری که در پشت جبهه، دل در گرو رزمندگان داشته و از فراز و فرودهای جنگ متأثر شدهاند. به نظر میرسد با گذشت هجده سال از پایان جنگ و مشخص شدن محدودیت ظرفیت دستگاههای دولتی برای حفظ این گنج، نیازمند نهضت گسترده فرهنگی هستیم.
آیا وقت آن نرسیده است یا نگذشته است که نهضتی فراگیر برای ذخیره و استحصال گنج جنگ آغاز شود؟ آیا هزاران مسجد و مدرسهای که هر کدام دهها شهید را در خود پروردهاند، نباید دفترهای ادبیات و هنر مقاومت خاص خود را داشته باشند؟ آیا نباید میلیونها تصویر و خاطره دفاع مقدس را از خط مقدم تا گستره عظیم و رنگارنگ دفاع در پشت جبهه با به کارگیری همه ابزارهای ثبت و ضبط که اکنون دیگر در انحصار قشر و گروه و طبقه خاصی نیست، ماندگار کنند؟
در بخش دیگری از این کتاب با عنوان «شهدا عاشق یا قاعد یا مجاهد» آمده است: خطر و تحریف دیگر، فروکاستن هویت شهداست. گویی در جنگ یک مشت بچه حزب الهی بودند که اینها هیچ کاری با جامعه و سیاست نداشتند. اینها فقط عاشق شهادت بودند. نه کار داشتند که در جامعه چه میگذرد؛ نه کار داشتند در سیاست چه میگذرد؛ نه کار داشتند کسی فقیر هست در جامعه. از این رو برایشان مهم نبود مستضعفان به دردشان رسیدگی میشود یا نمیشود. اصلاً برادرها به این چیزها کار نداشتند. شهدا آدمهایی بودند که فقط یک ارزش از ارزشهای اسلامی میشناختند و دیگر هیچ.